آزادی سیاسی ، امنیتی ، فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی از فرضیات جدی وتاریخی دولت افغانستان است و این آزادی استقلالیت ملی را در قبال سیاست خارجی ارمغان اورده است ، افغانستان در 28 اسد سال 1298 ه ش و ( برابر سال 1919 میلادی) مزه ای این آزادی را چشید و فرصت های آزادی خواهی در عرصه های فوق در کشور فراهم گردید یعنی استقلال خود را از برتانیا بدست آورد ومنحیث یک کشور مستقل شناخته شد. شاه امان الله خان که اندیشه ای طرفدار از آزادی طلبی سیاسی در ذهن داشت توانست دست درازی قدرت های بزرگ را در افغانستان کوتاه نماید. این استقلال خواهی امان الله سیاست خارجی کشور افغانستان را برای کشور های منطقه به معرفی گرفت و جغرافیای مشخص سرزمینی و امنیتی را برای ملت افغانستان تثبیت نمود. یاد آوری و تجلیل از سالروز استقلال افغانستان ، بزرگداشت از مقاومت و شجاعت ملتی است که نسبت به هویت تاریخی ، ملی و استقلال سیاسی خویش حساسیت داشته ، هیچگاه و در هیچ زمان استحاله فرهنگ ملی خویش را نپذیرفته اند . بنابر این از این روز تجلیل تقدیر از بزرگ مردان و رزمندگان راه آزادی تاریخ افغانستان است. اما آنچه که قابل توجه و شکافتن است حفظ استقلالیت وحراست از آزادی ملی است ، افغانستان در مقایسه با هند و پاکستان بیست وهشت سال قبل استقلال خویش را بدست آورد ودر زمانی که افغانستان از کسب استقلال خود تجلیل بعمل میاورد، کشور هند وبیشتر کشور های شرق میانه هنوز برای کسب استقلال شان با استعمار گران مبارزه می نمودند.
از انجایکه افغانستان به قول اقبال لاهوری قلب اسیا است از این جهت همواره مورد تهاجم قدرت های بزرگ قرار گرفته است ، حضور بریتانیای کبیر یا کمپنی هند شرقی در آن زمان باعث شده بود که افغانستان مورد تهاجم وتجاوز قرار بگیرد و به عنوان یک موقعیت ژئوپولتیکی واستراتیژیک انگلیسی ها حضور به هم رساند تا بتواند در برابر روسیه مقاومت کنند و افغانستان در میان دو قدرت قرار گرفته بود، استبداد و استعمار هماهنگ در برابر ملت افغانستان عمل میکردند اما ملت افغانستان در راستای بدست آوردن آزادی واستقلالیت شان جان فشانی های فراوانی نمودند که سرانجام در سال 1289 خورشیدی افغانستان به استقلال و آزادی دست یافت و این کشور توسط جامعه جهانی به رسمیت شناخته شده و حلقه استعمار بریتانیا دچار گسست میشود که در نهایت بعداَ شبه قاره یا هندوستان به آزادی دست پیدا میکند وتحولات بزرگ منطقه ای ایجاد میشود و بریتانیا به انگلیس تبدیل میشود.
افغانستان به مقایسه ای هند و پاکستان در حفظ استقلالیت خویش صد سال عقب افتاده است و صد سال را با تحولات گوناگون برخلاف آزادی خویش گام برداشته است وهمواره استقلال این کشور در این مدت مورد تهدید قرار گرفته است ، این تهدیدات تا اکنون آزادی واستقلال افغانستان را هدف گرفته است . استقلال برگفته از همان آزادی ملت و دولت است در حوزه های سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی ، امنیتی و اقتصادی واما در این مدت از این آزادی ها کاسته شده است و آزادی در این عرصه در افغانستان به بهانه های مختلف انحصاری شده است و قدرت این آزادی ها در میان اجتماع از سوی بازیگران قدرت های منطقه ای و بزرگ به محاصره گرفته شده است و آزادی های ملت به خشونت و فقر مزین شده است.
آزادی و استقلال افغانستان در هجده سال اخیر چهره عوض کرده و بجایی آزادی ، استبداد وبجای استقلال تروریزم ( طالبان) و داعش را بستر سازی نموده است و این چهره های پروژه وی تنها بدیل بوده برای انهدام قدرت های آزادی ملت افغانستان از سوی سودجویان جنگ در جهان امروز . سودجویان جنگ از همسایه شروع میشود که یگانه سنگر علیه آزادی و استقلال ملی افغانستان است و طالبان را مباززان خویش انتخاب نموده اند.
جنگ و صلح در افغانستان امروز سوژه ای بیش برای سرکوبی آزادی سیاسی و امنیتی افغانستان از سوی بازیگران صلح درمنطقه است واین جنگ صلح است که قدرت این ملت را در حوزه های مختلف همواره ضعیف نموده ونمیگذارد ملت به یک آزادی سیاسی و مدنی خویش دست باز پیدا نماید و به رهبریت دولت داری حاکم گردد. لذا با در نظر داشت شرایط سخت وناملایم در افغانستان پاسداری از استقلال نوعی بیان حمایت از آزادی است و بزرگداشت از این روز داد خواهی از آزادی محسوب میگردد و نشان گر وحدت وانسجام در برابر آزادی است . اما انچه که مسلم است سردمدران حکومت از این احساسات آزادی خواهی و استقلال طلبی ملت سخت حمایت نماید و برای شکوفایی و نهادینه سازی قدرت های مدنی مردمی در قبال آزادی فرهنگ سازی نموده و نگذارند دست های مداخله گر در روند این وحدت طلبی و خود شکوفایی اجتماعی وفرهنگی و تاریخی در میان ملت افغانستان جا باز نماید . حفظ استقلال کشور در نخست به دولت و حکومت افغانستان برمیگردد که تافته جدا بافته قدرت های مداخله گر در رهبریت نباشد و درصورت یک رهبریت ضعیف و یک سیاست خارجی غیر مقتدر بدون شک بازی با استقلال ملی و سرنوشت ملت انجام میگیرد و زنگ خطر برای انهدام آزادی ملی و سیاسی هر کشور است ، در این صورت نمیتوانم از افتخار استقلال با خود داشته باشیم .پس نباید بگذاریم که با آزادی ملت بازی صلح و جنگ صورت گیرد و ظلم پروران این ملت را ریشه یابی نموده و سنگر استفلالیت را مستحکم تر نمایم. استقلال کشور افتخار کشور است و پاسداری از آن پاسداری از منافع ملی کشور است و نباید این منافع را قربانی سیاست حزبی و قدرت نمایم.
پایدار وگرامی باد استقلال افغانستان
محمد کریم سروش