کابل، شهر بی پرسان

19 سنبله 1398
5 دقیقه
کابل، شهر بی پرسان

در تیر اندازی های هجدۀ ام سنبله که با سالروز جان باختن احمدشاه مسعود، قهرمان ملی کشور مصادف است شماری از کسانی‌که خودشان را از جمله هواداران احمدشاه مسعود می دانند، با حمل جنگ افزارها و پرچم‌های حکومت مجاهدین، با گشت زنی در جاده‌های شهر کابل دست به تیراندازی زدند. دراین تیر اندازی شماری جان باختند و چندین تن دیگر زخم برداشتند.

ازسوی هم وزارت دفاع ملی می‌گوید که درپیوند با این رویداد شش مسلح غیرمسوول بازداشت وسی موتر که به گونه غیرقانونی رنگ آمیزی شده بودند، بازداشت شده اند.

اما اینکه نتیجه این کار پولیس چی شد تا حالا برای همه گنگ باقی مانده است و گفته های هم وجود دارد که آنها چند ساعت پس از گرفتاری دوباره رها و برای زندگی عادی شان ادامه میدهند که بیشتر در صفحات اجتماعی این موضوع داغ است .

همه ساله قبل از روز های عید، نوروز و روز های مناسبتی حکومت با پخش اطلاعیه های از شهروندان کشور می خواهد که دست به کار های که نظم عامه را اخلال نموده و باعث نگرانی مردم می شود نزنند ولی با این کار مسوولیت حکومت در قبال مردم ادا شده و عاملین بی نظمی ها مورد پیگرد قرار نمی گیرند.

شهری کابل در روز های ویژه و مذهبی شاهد برگزاری برنامه ها و مراسم خاص و گشت زنی کاروان های مختلف و بر پایی مراسم گوناگون د رگوشه و کنار شهر با  شلیک فیر های هوایی و گشت زنی و بستن جاده باعث ایجاد بی نظمی ها در نقاط مختلف شهر  می گردد که با استفاده از نام و جایگاه افراد و اشخاصی مهم و مشهور نظم شهر را برهم میزنند و دلهره های را برای مردم ایجاد می کنند که این کار آنها نه تنها تجلیل از روز های مناسبتی نیست بلکه باعث زخمی شدن شماری از باشنده ها و حتی سبب مرگ بعضی ها در تیر اندازی های شده است.

اما اینکه چرا جلو این بی نظمی ها گرفته نمی شود و حکومت عکس العمل جدی نشان نمی دهد تا از ادامه این بی نظمی ها جلوگیری شود سوالی است که تا حالا پاسخ داده نشده است.

کار هایکه شایسته انسان های اهل باشد اهسته اهسته از این وطن کوچ میکند و ما بر راه اندازی چنین مراسم داریم ازادی دیگران سلب میکنیم و همه وهم در تلاش ایم که چگونه از داشته های خود برای قدرت نمای استفاده کنیم و این که کی ضرر میکند ربطی برر ما ندارد و ما شاهد هستم که این نحوه قدرت نمایی ها به دور از فرهنگ شهر نشینی و به دور از اهل بودن انسان های مدرن است و ما این کار های خود چندان تفاوت با دوران جهالت بشر نداریم .

فرهنگ شهر نشینی مجموعه مقررات و قواعدی است كه رعایت آن باعث ایجاد نظم و دسپلین در شهر ها می شود. 

حکومت که مسوول حفظ جان و مال شهروندان کشور و نظم جامعه است در این قبال یا خاموشی اختیار نموده یا هم با ایجاد کمیسیونی برای پی گیری قضایای می کوشد به نحوه مردم را خاموش بسازد و در پهلوی ان نباید کاری بکند که زورگویان بگونه ی ناراضی از رفتار حکومت در قبال حامیان شان شود و این است کسی پاداش جرم خود را نمگیرد بل تقدیر هم میشود و همین است که سال اینده با جرات بالا تر از گذشته به میدان میاید .

ما تا هنوز شاهد نتیجه مطلوب از بررسی های کمیسیون های ایجاد شده از سوی حکومت نیستیم که قناعت مردم را فراهم ساخته باشد و حکومت هم تا حالا هیچ کاری بخاطر جلوگیری از بی نظمی های شهر کابل نکرده است ویا هم اگر کاری کرده اصل مجازارت و مکافات رعایت نگردیده است.

ما شاهد اوباشی های مردم بیکار و بی روزگار در هر نقطه شهر کابل در روز های مناسبتی یا روز های عادی استیم که با این کار ها جاده های تنگ شهر کابل که گنجایش وسایط حمل و نقل برابر با نفوس این شهر را ندارد به ساعت ها بروی مردم بند می شود بی حوصلگی به به اوج اش میرسد و رانندگان باهم گفتگوی لفظی می کنند و در بسا موارد باهم درگیر هم می شوند و چند پولیس ترافیک جمع می شوند و سرو صدا ها بلند شده مردم را باز ادیت می کنند.

ولی کسی نیست که حتی از آنان بپرسد که چرا این جاده ها را بسته و مردم را سرگردان می سازید در حالیکه از این روز ها در مکان های مشخص یاد بود و تجلیل می گردد پس نیاز بر این بی نظمی ها چیست؟ 

وقتی پولیس چند تن را به اتهام  اخلال نظم شهر در روز های خاص دستگیر می کند مورد پی گرد قرار نمی گیرند و پس از چند ساعت با پا درمیانی بادران شان  دوباره رها می شوند که گمان میرود آنها پس از رها شدن مکررا دست به انجام این کار ها می زنند.

بعد از این همه گانیزیون کابل اعلام نموده که بیشتر از صد جوان را دستگیر نموده و تحت توقیف آنها قرار دارد ولی بعد از گزشت چند ساعت تعدادی از آنها رها گردیدند و نهاد های امنیتی هم گزارش کاری از گرفتاری آنها را با مردم شریک نساختند تا مردم بداند که ما نهاد های امنیتی داریم و آنها مصروف کار و خدمت برای مردم شان استند و در قبال تامین امنیت مردم مسوولیت عام و تام دارند.

از چند سالی به این طرف این روز ها را تلخ و سیاه تر از گذشته تجربه می کنیم و حتی از ترس زخمی شدن و آسیب پذیر شدن از خانه های مان بیرون نمی شویم ولو هرقدر کار مهم هم داشته باشیم چون می دانیم کابل شهر بی پرسان است و در این اطفال مان را با هزاران نیرنگ و فریب پدرانه و مادرانه میتوانیم ارام بسازیم چون همه جا صدای جنگ است و این است که حق به حق دار نمی رسید چگونه میتوانیم این گونه خاطره را از ذهن نو نهالان مان دور سازیم که در ان هر لحظه گریه تلخی را ارامی نیست و ما وقتی هم که صدا بلند می کنیم گوش شنوا و چشم بینا برای دیدن وضعیت خراب و نا بسامان مردم وجود ندارد و هر کسی پی کار و نفع شخصی خودش است و برای مسوولین بی تفاوت است که پی گیر حادثات باشد به همین دلیل روز تا روز وضعیت کابل خراب شده میرود و رابطه مردم با حکومت رو به وخامت است.

سوال اصلی اینجاست که حکومت نمی تواند جلو این وحشت و دهشت را بگیرد یا نمی خواهد؟

فرهنگ شهر نشینی در این شهر به کلی در نظر گرفته نمی شود و مردم هم هرکاری که دل شان بخواهد انجام میدهند چون می دانند که این شهر، شهر زور و نمایش قدرت اقوام و اقشار مختلف است و قانون هم به همین دلیل مراعت نمی شود اگر قانون تطبیق می شود باید بالای همه اقشار جامعه به گونه یکسان تطبیق شود اگر نمی شود بالای یک قشر جرم محسوب می گردد

ما که در گوشه ای شهر کابل به زندگی مان ادامه می دهیم از این وضعیت نا هنجار به ستوه امده ایم و در کوشش استیم که مثل شهریان دیگر این شهر را ترک کنیم در حالیکه خوب می دانیم که فرار راه گریز نیست ولی چاره ای بهتر جز این هم نیست این بی نظمی ها و ایجاد وحشت روی افکار عامه تاثیر می کند که همه روزه آنرا در اطراف خود می بینیم

بیشتر از سه دهه است که مردم ما در آتش جنگ می‌سوزند، و از جنگ نفرت دارند و از شنیدن صدای فیر خسته شده و در آرزوی صلح به زندگی خود ادامه میدهند که بلاخره روزی به این ارزو برسند و دیگر حتی بخاطر خوشی های شان صدای فیر را نشنوند.

این وضعیت زمانی خاتمه خواهد یافت که رهبری حکومت به حال مردم دل بسوزاند و مسوولیت خود در قبال مردم را درک کند و هر کس و هر طبقه را اجازه ندهد که باعث اخلال نظم عامه شوند و مردم را بیشتر از پیش آزار بدهند 

اصل مجازارت و مکافات را جاری بسازد و مردم را از این پریشانی که از مرض سرطان کرده خطرناک تر است تجات بدهد 

من به عنوان یک شهروند و دانشجو این کشور برای رهبری حکومت وحدت ملی پیشنهاد می کنم که موضوعات ایمینی شهروندان کشور را جدی بگیرند و نگذارند که مردم بیچاره ما روز تا روز در آرزوی صلح و داشتن کشوری با ثبات ازبین بروند و پهلوی انتحار و انفجار و هزاران مشکل طعمه گلوله های افراد غیر مسوول گردند .

شبنم شهرزاد