زهرا ناظمی
یکی از مباحث داغ این روزها (البته از بدو اسلام همیشه داغ بوده) در افغانستان بعد از مرگ قاسم سلیمانی و سقوط هواپیمای اوکراینی که اصلن به افغانستان مربوط نمیشود مسئله همیشگی یعنی “حجاب” است. این مباحث باعث بروز و شکلگیری افراد سودجویی به نام ملا “مجیب انصاری” در هرات شده است. فردی افراط گرا که انگشت خود را بر حساسیتهای دینی گذاشته و برای مطرح شدن از آب گلآلود ماهی میگیرد. البته وقتی صحبتها بر پایهی دین، مذهب، زبان و قوم میشود احساسات مردم معتقد را قلقلک میدهد. این ملای دهشتزا بهگونهیی فتوا میدهد که گویی زن مال مرد است و حق هیچ انتخابی را ندارد. برداشت من این است که اگر زن را شی بداند و حق مالکیتاش را به مرد دهد پس حق خرید و فروشش را به راحتی به یک مرد اجازه میدهد. افراطگری آشکار آن هم از طریق رسانهها و همچنان جامع عمل پوشاندن به اعتقاد شخصی خود در هرات و خاموش ماندن مسوولین دولتی جای تعجب دارد. این مفکوره ملا انصاری تأکید بر مفکوره داعش وامارت اسلامی است. او تحصیلات خود را در عربستان به اتمام رسانده است و از لحاظ عملکردی مشابه ملا عمر و البغدادی است. در کشورمان، بیخ گوشمان داعش میپرورانیم و عدهیی هم این اشخاص را رشد میدهند.
سوال اینجاست که چرا در افغانستان همواره اشخاصی مثل انصاری پدید میآید؟ چون خودمان اجازه میدهیم. چون ما غرق در تناقضها شدهایم. کاری که اکثر ملاها انجام میدهند چیزی خارج از دین نیست و مردمی که معترضن از حقوق فردی و حقوق بشری دم میزنند پس ملزم اند باید دین را از این معقوله جدا کرد. اگر به آموزههای دینی باورمند باشیم حق با مولوی است. امر به معروف و نهی از منکر وجیبهی هر مسلمان است و در عصر حاضر نشان دادن اعتقادات خود با استفاده از آزادی بیان و ابزارهای ارتباطی دیگر حقی است که دموکراسی به آن بخشیده است. در آخر ملتی که سطحآگاهی کمتری دارد برای تحقق اندیشهها و آرزوهای انصاری سخت میکوشد و از جان و دل مایه میگذارد.
اما قوانین افغانستان چه میگوید؟
قوانین افغانستان به مردم حق اعتراض میدهد اما مهم این است که چقدر بر مبنای قوانین به معضلاتی مثل انصاری رسیدگی میشود؛ در قانون اساسی افغانستان آمده است که افراد با هم برابرند اعم از زن و مرد. زن و مرد به عنوان شهروند این جامعه حق انتخاب کردن دارند و طبق ماده بیست و چهارم «آزادی حق طبیعی هر انسان است و کرامت انسان از تعرض مصون است. دولت هم “مکلف” به احترام و حمایت از آزادی و کرامت انسانی است». در قانون منع خشونت علیه زنان نیز صریح بیان شده که انزوای اجباری جرم پنداشته میشود. به نظرتان عمل انصاری جرم نیست که زنان را مجبور به انزوای تحمیلی میکند و حقوق بشری افراد را بر حسب جنسیت کم و یا زیاد میکند؟ این عمل خود خشونت علیه زنان نیست؟
یکی از دوستانم میگفت که در حوزهی عمومی نه کسی بر کسی برتر است و نه از کسی فروتر و خواست اکثریت و اقلیت هم ملاک نیست بل حق مساوی شهروندان میان همه آنان مطرح است. اگر شخصی و یا گروهی بخواهد میل و سلیقه خود را زیر عنوان دین یا فرهنگ یا هر چیز دیگری بر دیگران تحمیل کند، دیگران هم ناچار میشوند دست به عمل متقابل بزنند و از این طریق نزاع و کشمکش در فضای مجازی و واقعی شروع خواهد شد در نتیجه به گروهبندیهای خونین و ویرانگر منتهی خواهد شد.
حالا اگر از این صحبتها خارج شویم و دوباره به حجاب بپردازیم به نظر من انتخاب حجاب یا عدم انتخاب حجاب حق هر فرد است آن هم از حقوق اولیه ئ در این حرف هیچ جای تردید نیست. “حق هیچ جنس بر جنسی دیگری برتری ندارد” حالا میخواهد آن جنس “مرد” باشد.
در مورد حجاب نقد و نظرهای فراوانی را دیدیم و شنیدیم. برخی بر اجرای احکام اسلام تاکید ورزیدند و برخی دیگر از عدم اجبار در این حیطه سخن گفتند. برخی حجاب را از جمله احکام الهی دانسته و برخی حق طبیعی هر انسان که همواره مورد شبهات و بحثهای بسیاری واقع شده است و این موضوع به نوعی منشا چالشهای نظری و فکری جهان اسلام به شمار میآید. از طرفی دیگر “حجاب” و “بیحجابی” هجمههای فکری گستردهیی را علیه نظام اسلامی سامان داده است. بعد از این همه کش مکشهای بسیار هنوز به تساهل و مدارا در این زمینه دست نیافتهایم.
حجاب یک حکم اجتماعی در اسلام است و پوشش افراد در مجامع عمومی جز مباحث ” حقوق مدنی” محسوب میشود. کاملا برهنه ظاهر شدن در اماکن عمومی در هیچ کشوری قابل پسند نیست و مقداری پوشش در تمام جوامع برای زن و مرد الزامی است که در کشورهایی مثل افغانستان و ایران این مقدار همیشه مورد اختلاف علما بوده و هست.
فعالین جامعه مدنی و حقوق بشر بر این باور هستند که حجاب اجباری نیست و نباید تحمیل شود البته در این بخش من هم با این گروه موافقم. اگر سیاست تحمیلی نوع خاصی از پوشش بر زنان ادامه پیدا کند اعتراضها بیشتر میشود. در جوامعی که محدودیتها بسیار است بر خلاف انتظار فسادهای اخلاقی نیز به همان منوال زیاد است. در اکثر ولایتهای سنتی و بسته افغانستان بر حسب آمارهایی که ارایه میشود فساد اخلاقی بیشتر از ولایتهای آزادتر است مخصوصا بحث تجاوزهایی که با اطفال صورت میگیرد. من چند سالی در قم زندگی کردم مرکز حوزهی علمیه و منبع فسادهای اخلاقی با برچسبهای شرعی! جایی که از دین استفادههای سو میشد و اکثر ملاها به دنبال زنان صیغهیی بودند در ظاهر بخاطر کمک و در باطن بخاطر رفع نیازهای شهوانی و لذتهای جنسی خود این کار را میکردند. به قول یکی از فیلسوفان جنگ جوامع شرقی جنگ جنسی است چون فقر جنسی بیداد میکند. اگر مرد جایی برای تخلیه غرایض جنسی خود داشته باشد نه فساد اخلاقی رخ میدهد و نه جنکی در جهان شکل میگیرد.
در آخر اضافه میکنم که ملا انصاری و انصاریهای دیگر هیچکاری نمیتوانند در برابر مردمی که چشم بسته همه چیز را قبول نمیکنند انجام دهند. از دولت خواستار رسیدگی به موقع به قضیه هستیم. معروفیت تا همی حد برای انصاری کافیست. « مشکل مردم ما در حجاب و بیحجابی نیست بل در مفکوره و درک ماست».