سرنوشت نامعلوم با سیاست های چندمجهوله داخلی و جهانی؛

11 حمل 1399
5 دقیقه
سرنوشت نامعلوم با سیاست های چندمجهوله داخلی و جهانی؛

فرید احمد امیری

قفلِ صلح افغانستان با چند کلید خارجی باز شدنیست اما درکشوری بی نظم و قرار همه کلید خویش را به قیمت گران میفروشند. ایالات متحده امریکا گاهی به قفل صلح کلید میزند و بازش نمی کند، پاکستان و ایران از آن بازیچه ی آزار دهنده ساخته، چین و روسیه میخواهد قفل صلح را عوض کند تا جریان طالبان را برای انتقام از امریکا، در دست داشته باشد. بازی پیچیده و چند مجهوله در میدان خاکی و ابری افغانستان برای مردم دست به دعا شدن را راه و چاره گذاشته و بس. اینجا سرزمین انتقام طلبی و زور آزماییست که همواره هیزم برای شعله افروزی یک چندی از ماییم.

امریکا پس از سالها پنهان کاری کلید صلح وارد صحنه شده و خواستند برای هزینه جنگ و مصارف نیرو هایشان درین کشور با نگاه اقتصادی به وضعیت با طالبان گفتگو کنند. ملا برادر مغز متفکر و با صلابت این گروه را از زندان پاکستان رها و به قطر فرستاد تا فرش سرخ زیر پای امریکایی ها بخاطر حضور به گفتگو، هموار سازد. رهبران ناپیدای گروه طالبان همه زیر یک سقف در قطر گردآمده و برای امریکایی ها که از گذشته های ظهور آشنای هم اند، چراغ بیا و بنشین روشن کردند.

نگرانی امریکا بخاطر از دست نرفتن اختیارات و بیم از سایه دستِ روسیه و چین بالای سر طالبان،  باعث شدت گیری گفتگو و مصالحه با طالبان گردیده، از دو سال به این سو  نماینده ویژه امریکا برای صلح افغانستان، سرگرم گفتگو ها با این گروه بوده است. هجده ماه مذاکره نفس گیر توام با امتیاز دهی و امتیاز گیری، سرانجام باعث امضای توافقنامه صلح میان کشور قدرتمند جهان با گروه بیست هزار نفری شورشی (تحریک طالبان) گردید. گروه که ادعای به زانو انداختن امریکا و ختم اشغال را دارد و خود شانرا فاتح جنگ در برابر امریکا می داند. امریکا که با ادعای قهرمانی در صلح آفرینی میخواهند واقعیت دلسردی شان ازین کشور را پنهان کنند.

 متن توافقنامه که میان دو طرف به امضا رسید، با واکنش ها و نقد های زیادی جامعه سیاسی و فعالین حقوق بشر در افغانستان مواجه شده است. به وضوح دیده می شود که امریکایی ها با انعطاف و گریز، بدون تاکید بر عدالت انتقالی،  توافق بر رهایی پنج هزار زندانی این گروه از تروریست باوری گروه طالبان  فرار خاموشانه کرده و میخواهند مسوولیت سترگ اقتصادی و امور دولت- ملت سازی را بی دستاورد  ناتمام گذارند.

ماموریت های که امریکا را وا داشت تا دو دهه در افغانستان حضور سیاسی، نظامی و حمایتی داشته باشد، همانا مبارزه با تروریسم و هراس افگنی، کشت و ترافیک مواد مخدر و دولت سازی درین کشور بوده است. شعارِ دموکراسی اصل حکومتداری و مخالفت با شورش بر سر قدرت دُهل دموکراتیزه کردن نظام را می نواختند.

اگر به دستاوردها و نتیجه پیکار امریکایی ها در سه حوزه متذکره بنگریم، با یک جریان تروریستی قول رفاقت و آشتی دادند و جریان هراس افگن دیگر زیرنام داعش در افغانستان را نایده گرفته رخت برگشت بستند. مواد مخدر افغانستان در زمان حضور نیروهای امریکایی از بازار دار ترین صادراتی جهان بود. دولت- ملت سازی شکست خورد، چند دور انتخابات پرتقلب و بی نتیجه باعث دفن دموکراسی و مولفه های شاخص آن گردید. اخیراَ تحلیف دو رئیس جمهور در یک قلمرو، حمایت پنهانی از یک رئیس جمهور بی آنکه به حقانیت و برایند انتخابات و شفافیت پروسه، اعتنای داشته باشند، نشان میدهد که برای امریکایی ها برگزاری یک نمایش انتخاباتی با تمثیل دموکراسی مهم است تا واقعیت و حقیقت.

آقای خلیلزاد فرستاده ویژه امریکا برای صلح افغانستان بار ها با تاکید براینکه امریکایی ها مذاکرات شان بی آنکه در حیطه صلاحیتها و اختیارات افغانها مداخله کرده باشد، انجام خواهد داد.  برخلاف، توافق و تعهد گذاری بر سر رهایی زندانیان گروه طالبان از بازداشتگاه های که مربوط به دولت افغانستان است ، به تعهدات و  سیاست های اعلامی دروغ و کاذبانه این کشور مهر درست می گذارد. امریکایی ها با رها سازی انس حقانی و چند یارِ دیگر وی، حسن نیت در امر مذاکره با این گروه و برگشتاندن طالب به جامعه افغانی را به نمایش گذاشته بود، رفت و آمد های زیادی خلیلزاد به قطر و افغانستان و مخابره خواسته های این گروه به قصر سفید و دستگاه خارجی امریکا نشانگر اراده این کشور برای تداوم گفتگو های با نتیجه بوده می توانست. پس توافق بخاطر رهایی یک مجموع بزرگ از شورشیان ددمنش و سیه کار که به هر یک آنها به قیمت خون و جانِ سربازان افغانستان از جبهات جنگ دستگیر شده اند، جز باج دهی و تضرع برای سرعت در فرار ازین کشور، چیز دیگری پنداشته شده نمی تواند. بهتر بود تا رهایی این تعداد زندانی در مقابل یک امتیازِ کلان در مذاکرات بین الافغانی مطرح می شد که همانا آتش بس و به زمین گذاری سلاح و برگشت به زندگی عادی طالبان می بود. امضا و مُهر زیر متن و واژه امارت درین توافقنامه به بی باوری و ناامیدی ها در داخل افغانستان افزوده است. عدم تعهد طرف به حفظ و حرمت به ارزش های دو دهه، نبود تعهد واضح در مورد حقوق زنان و آزادی بیان و رسانه، بیشتر این سند را به یک اجازه نامه خروج امریکایی ها تغییر تعبیر می دهد.

امریکا یکبار دیگر با نادیده گرفتن افغانستان و بی اعتنایی به لانه های تروریستی و فعالیت روز افزونِ گروه داعش در افغانستان که هر از گاهی مراکز و تاسیسات دولتی و خصوصی افغانستان را مورد حمله قرار میدهد، مرتکب اشتباه بزرگ می شوند که در زمان مجاهدین از وضعیت جنگی و جدال های داخلی افغانستان خویش را عقب کشید و سبب تشکیل جریان های هراس افگن و القاعده درین کشور گردید.

اگر توافقنامه صلح با طالبان از سوی این کشوربه خاطر امتیازات انتخاباتی دونالد ترامپ مطرح است، روزی این اشتباه جبران ناپذیر دوباره افغانستان را به عنوان تهدید بزرگ در برابر جهان ایستاده خواهد کرد.

مردم افغانستان همانند مردمان آرامش طلب و رفاه دوست جهان میخواهند تا کشور شان را ازین منجلاب بدبختی به جاده ی ثبات و صلح و شگوفایی سوق دهند و امید همیشه گی شان تامین امنیت و زیست مسالمت آمیز بوده است. اما هیچ گاهی صلح گران قیمت و مقطع ای که به دنبال اش سناریو جنگ و وحشت دیگر بوده باشد را نمی خواهند و در برابر آن خواهند ایستاد.

فضای تنش آلود و بی اعتمادی، نبود تفاهم و اتفاق میان سیاسیون در درون کشور، باعث بزرگ شدن جریان طالبان در سطح منطقه و جهان گردیده و این اختلافات و تک رویی ها به دامن دشمن سکه ی طلا می ریزد.

دو حکومت در یک جاده در میان دو دیوار و در یک جغرافیا، خودسری ها و سودجویی ازین وضعیت در سطح دولت مرکزی و محلی سبب شکننده گی اوضاع و کوتاه امدن در جریان مذاکرات با گروه طالبان خواهد گردید. این سو که از جمهوریت و مردم سالاری حرف میزند ولی به نظام مردمی و همه شمول باور خلق نمی کند با آن سوی که امارت خواه اند، فرصت میدهد تا با قبول امارت به این شیفته گان قدرت درین سو، پیشنهاد قدرت و منصب نمایند.

دولت افغانستان باید از مهارت های طالبان حین مذاکرات هجده ماهه با امریکایی ها و کسب امتیازات بیشتر درین توافقات توسط این گروه، تجربه خوب گرفته و با شناخت واضح مخالفین و آشنایی با زبان رهبران طالبان در فرستادن هیات گفتگو کننده بکوشد تا معیار را بر مصلحت ترجیح داده و افراد با تجربه لابی گری، شخصیت های دانا در حوزه حل منازعات، چهره های با تدبیر، اقتدار گرا و مردمی و اندیشمندان عرصه اسلام و سیاست را از اقشار و جنسیت های مختلف به عقب میز گفتگو با طالبان بفرستد تا از دستاورد ها حمایت،  با منطق و استدلال به حقانیت این سو و قناعت به خطای آن سو، پیام آورِ صلح با عزت و همیشه گی در کشور باشند.