نویسنده: عبدالحمید «زاهدی» دانشجوی حقوق و شرعیات.
در طول تاریخ؛ بعد از قحطی، دومین دشمن بزرگ انسان بیماریهای همهگیر و واگیردار بود. شناختهترین این بیماریها، معروف به «مرگ سیا» در دهه ۱۳۳۰م به سرعت در سرتاسر آسیا، اروپا و شمال آفریقا شیوع یافت و جان ۷۵ تا ۲۰۰ میلیون نفر را گرفت.
اولیای امور در مقابل این فاجعه کاملا درمانده شده بودن و جز نیایش و برگذاری مراسم دسته جمعی راه دیگری برای جلوگیری از گسترش این بیماری همهگیر نمیشناختند، چه برسد به درمانش. انسانها، تا قبل از دوران معاصر، بدیِ آب و هوا و شیاطین بدخواه و خدایان خشمگین را مسئول بیماری میدانستند و به باکتری و ویروس گمان نمیبردن.
در سال ۱۵۲۰م با شیوع ویروس آبله در «مکزیک» که پایتخت آن تنوچتیتلا ۲۵۰۰۰۰ نفر جمعیت داشتن، در طی دو ماه دستکم یک سوم جمعیت از جمله کوییتلاهواک امپراتور آزتکها از بین رفتند. ویروس آبله اولین ضربه بود، امواج مرگبار آنفلوانزا و سرخک و دیگر بیماریهای واگیردار یکی بعد از دیگری به مکزیک رسید، و در سال ۱۵۸۰ از ۲۲ میلیون نفر جمعیت، جمعیتش به کمتر از دو میلیون نفر کاهش یافت.
بیماریهای همهگیر در قرن بیستم نیز همچنان جان دهها میلیون نفر را میگرفت. در سال ۱۹۱۸، هزاران سرباز در در سنگرهای شمال فرانسه بر اثر نوع آنفلوانزا مشخصا مهلک، معروف به «آنفلوانزا اسپانیایی» به حالت احتضار افتادند. در عرض چندماه، این ویروس تقریبا نیم میلیارد نفر (یعنی یک سوم جمعیت جهان) را مبتلا کرد. در مجموع این بیماری عالم گیر بین ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون نفر را در کمتر از یک سال به کام مرگ فرستاد. در حال که تعدار کشتهشدگان جنگ جهان اول از ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ چهل میلیون نفر بود.
جز این سونامیهای بیماری که هر چند دهه یک بار انسانها را درگیر میکرد امواج محدودتر اما همیشگی بیماریهای واگیردار هم هر سال میلیونها نفر را به کام مرگ میفرستاد. خصوصا کودکان به دلیل فقدان ایمنی، در مقابل این بیماریها آسیب پذیر بودند و به همین علت آنها را «بیماریها دوران کودکی» مینامید. تا اوایل قرن بیستم، حدودی یک سوم کودکان قبل از رسیدن به بلوغ به اثر سوءتغذیه و بیماری جان خود را از دست میدادند.
به اثر بهبود حمل و نقل در طول قرن بیستم، انسانها در برابر بیماریهای همهگیر آسیب پذیر تر هم شدند. ویروس اسپانیایی میتواند در کمتر از بیستوچهار ساعت به چندین شهر بزرگ دنیا راه پیدا کرده و سرایت کند.
با این حال، در چند دهه اخیر، وقوع بیماریهای همهگیر و تاثیر آنها به طرز چشمگیری کاهش یافته است. به ویژه مرگ و میر کودکان در سطح جهانی در پاینترین حد است. کمتر از پنج درصد قبل از رسیدن به بلوغ میمردن؛ در حالی که در دنیایی توسعه یافته امروز این میزان به کمتر از یک درصد است.
مثلا عملیات جهانی واکسیناسیون آبله به قدری موفقیت آمیز بود که در سال ۱۹۷۹ سازمان بهداشت جهانی اعلام کرد که انسان بر آبله غلبه یافته و کاملا ریشهکنش کرده است. این اولین بیماری همهگیر بود که انسان تا آن زمان توانسته بود از صفحه روزگار محو کند. در سال ۱۹۶۷ ویروس آبله پانزده میلیون نفر را مبتلا کرد و جان دو میلیون نفر را گرفت. اما در سال ۲۰۱۴ حتی یک نفر به این بیماری مبتلا نشد. این پیروزی تمام عیار باعث شد که امروز سازمان بهداشت جهانی از واکسین کردن انسانها در مقابل آبله دست بکشد.
البته هر چند سال یک بار هشدارهای در باره شیوع بالقوه یک بیماری همهگیر جدید میشنوم، مثل سارس در ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۳ (SARS بیماری ویروسی که باعث تنگی نفس میشود و اگر بلافاصله درمان نشود منجر به مرگ میگردد) آنفلوانرای پرندگان، در ۲۰۰۵، آنفلوانزای خوکی در ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۰، و ابولا در ۲۰۱۴ اما، این بیماری ها تا اکنون قربانیان اندکی داشته است.
بشر اکنون با خطر هولناک و مرگبار ویروس کرونا(کوید۱۹) دست و پنجه نرم میکند، این ویروس دشمن جدید و نو ظهور بشریت نیست، بشر در طول تاریخ با چنین خطرات دست و پنجه نرم کرده است و بلاخره یا زود و یا هم دیر بر آن غلبه پیدا کرده، همانطوریکه ویروس آبله را از صفحه روزگار محو گرداند؛ کوید ۱۹ را نیز میتوان، درمانش را یافت و از بین برد.
پس به وزاحت میتوان گفت که انسان دانش و ابزار پیشگیری از بیماریهای همهگیر را دارد، و بنا بر این اگر نتوان بیماری همهگیری را مهار کرد به علت بیکفایتی انسانهاست، و نه خشم الهی.
منبع:
عنوان و نام پید آور: انسان خداگونه: تاریخ مختصر آینده/ یووال نوح هراری
ترجمه زهرا عالی
مشخصات نشر: تهران، فرهنگ نشر نو،