آیا ویروس کرونا محصول جنگی سرد است ؟

13 ثور 1399
6 دقیقه
آیا ویروس کرونا محصول جنگی سرد است ؟

نویسنده: طاهره خدانظر

 در جهان دوقطبی ، آمریکا و شوروی همچون دوکفه‌ی ترازو، تقسیم کشورها برای استثمار ملت‌ها را در برنامه‌ی کار خود قرار داده بودند ، روزی که بوش پدر با گورباچف قرار داد تقسیم کشورها را بر پایه‌ی مصلحت خودشان مشخص می‌کردند بدین معنی که مصالح آمریکای امپریالیست  با شوروی کمونیست در استضعاف ملت‌های جهان است .

آغاز این سرنوشت فلاکت بار در قرن بیستم با جنگ‌های جهانی بار دیگر تکرار شد ، با پیروزی متفقین در جنگ جهانی دوم و ورود آنها به برلین ، تقسیم ملت‌ها با کشیدن دیوار برلین نمایی قانونی پیدا کرد . در سال ۱۹۴۶ با منع ارسال مواد غذایی از برلین شرقی به برلین غربی توسط روس‌ها ، هرچند آمریکا هم فرمان منع ارسال ماشین‌های صنعتی از آلمان غربی به آلمان شرقی را داده بود ، عملا جنگ شروع شد اگر چه در زمان فروپاشی دیوار برلین ، دو آلمان همانند دختر و مادری که مدتها از هم دور بودند با شوقی توصیف ناپذیر آغوش را بر همدیگر گشودند .  

سال ۱۹۴۷ واژه‌ی جنگ سرد برای شرح اوضاع جهان متولد شد . یک طرف نظام کمونیستی توام با دیکتاتوری و در طرف دیگر نظام سرمایه‌داری غرب بود که هر کدام همدیگر را متهم به غیر دمکراتیک بودن می‌کردند. در شرق کمونیستی با ایجاد پرده‌ی آهنین بین اعضا ( پیمان ورشو ) را به وجود آوردند که در پشت پرده‌ی آهنین کشورهای اروپای شرقی هم شامل می‌شد همچون آلبانی ، بلغار ، مجار ، رومانی ، لهستان و چکسلواکی که در کنترل ارتش شوروی بودند . در مقابل هم در پیمان آتلانتیک شمالی یا ناتو با عضویت آمریکا و هم پیمانانش پا به عرصه‌ی وجود گذاشت . رابرت والتزر در کتاب« دام سلاح هسته ای و راهی برای گریز از آن» می نویسد: « تصور دولت مردان و نظامیان آمریکایی این بود که شوروی (سابق) با اختیار داشتن هارتلند( قلب زمین) به راحتی می تواند به اروپای غربی( متحد آمریکا) حمله کند، بنابراین تنها راه بازدارنده از پیشروی آن، توسعه‌ی سلاح های هسته ای در اروپای غربی است. زیرا شوروی (سابق) به علت دارا بودن سربازان بی شمار و عمق استراتژیک و مهمتر از آن یخبندان بودن همیشگی اقیانوس منجمد شمالی، نمی توان از طریق زمین و دریا مورد حمله قرار داد.»

بعد از پایان جنگ جهانی دوم و خلاصی کره از قیومیت ژاپن ، ایالات متحده آمریکا با اتحاد جماهیر شوروی طرحی برای حاکمیت مرکزی در کره ارائه دادند که اکثر مردم کره از آن ناراضی بودند و   شوروی کمونیست از برنامه سازمان ملل در قبال کره برای انتخابات آزاد همکاری نکرد و سرانجام یک حکومت کمونیستی تحت قیومیت خود در شمال کره به وجود آورد که هر چند با حمله آمریکا به کره ، نصف کره به اشغال آن در آمد اما با گسیل سربازان بی‌شمار چین کمونیست به مرز دو کره و درگیر شدن با آمریکایی‌ها ، عملا آمریکا در پیشروی به شمال کره زمین‌گیر شد و عاقبت یک دولت طرفدار غرب در جنوب به وجود آمد و در نهایت کره تجزیه شد .

جنگ ویتنام با درگیری بین کمونیست‌های ویتنام شمالی و دولت ویتنام جنوبی آغاز شد. در میانه ۱۹۵۰ میلادی ویتنام شمالی توسط کشورهای کمونیستی مانند جمهوری خلق چین و اتحاد جماهیر شوروی حمایت می‌شد و ویتنام جنوبی هم توسط کشورهای ضد کمونیست و عمدتا ایالات متحده امریکا اداره می‌شد . سرانجام پس از بیست سال جنگ در ویتنام، ایالات متحده امریکا شکست خورد. هرچند آمریکا از تسلیحات نظامی پیشرفته  و بمب‌باران سنگین برای بقای خود تلاش می‌کرد اما عملا تجهیزات نظامی چین کمونیست از قبیل رادارهای مجهز به موشک‌های ضد هوایی  مانع بزرگی برای هواپیماهای آمریکا ایجاد کرد و حضور تسلیحات چینی و تا حدودی روسی  باعث شکست و خروج آمریکایی‌ها شد که آمریکا را با اعتراضات داخلی در آستانه انقلاب داخلی قرار داد .

بحران موشکی کوبا ، بحرانی که می توانست سرنوشت دنیا را عوض کند. این بحران موشکی  صرفاً یک توفان سیاسی در حوزه دریای کارائیب نبود، بلکه به نحوی خطرناک نزدیک بود جرقه شروع یک جنگ هسته ای میان دو ابرقدرت آن روز دنیا – ایالات متحده آمریکا و اتحاد شوروی سابق – را بزند. تعداد موشک هایی که دو کشور در زرادخانه اتمی شان انباشته بودند آنقدر بود که وقوع یک جنگ میان آن دو می توانست بخش اعظم کره زمین را به نابودی بکشاند.

دلیل اصلی بن بست سیاسی این بود که کوبا از انقلاب سال ۱۹۵۹ به رهبری فیدل کاسترو، به سمت کمونیسم پیش می رفت. ایالات متحده می خواست « غده سرطانی» سوسیالیسم را که در همسایگی‌اش برآمده بود، به هر قیمت از بین ببرد اما حضور سکوهای موشکی اتمی روسی در نزدیک آمریکا مانع آن شد ، اگرچه موشک‌های اتمی ایلات متحده امریکا هم در ترکیه مستقر بود.

در افغانستان با پا گرفتن نظام کمونیستی عملا کشور زیر نفوذ شرق کمونیست قرار گرفت و در زمان جنگ سرد ، آمریکا با بهره گیری از بینش مذهبی مردم افغانستان در مقابل کمونیستها و با کمک کشورهای تحت سلطه‌ی خویش مانند پاکستان و عربستان به تشویق گرایش‌های تند مذهبی در مقابل کمونیست‌ها پرداخت و عملا نیروی مجاهدین پا گرفت . شوروی عملا با لشکر چهلم خود وارد افغانستان می‌شود و در مقابل مجاهدین افغان و داوطلبان خارجی اعراب مجهز به تسلیحات آمریکایی روبرو می‌شود نهایتا شوروی در زمان میخایل گورباچف بعد از ده سال اشغال ، از افغانستان خارج می‌شود . خروج روس‌ها از افغانستان تا موضوع حمله‌ی ناتو به یوگوسلاوی بعد از حاکمیت تیتوی کمونیست برگ‌های برنده‌ی آمریکا در جنگ سرد بود ، هرچند آمریکا در ویتنام و کره و قضیه‌ی کوبا باخته بود .

آمریکا از سیطره جهادیهای طالب بهره‌ی بسیاری برد ، زیرا اگر واقعه‌ی یازده‌ی سپتامبر هم نمی‌بود در جهان تندروی اسلامی هر جایی دیگری هم می‌توانست مشکل‌ساز ویا به قول غربی‌ها ضد منافع آنها عملی روی دهد که به بهانه‌ی آن به افغانستان حمله کنند ، بعد از به رسمیت شناختن طالب و رویداد یازده‌ سپتامبر ، نظریه‌ی ورود آنها به افغانستان به ثمر نشست . هم اکنون برای ماندگاری خود ،  تلاش توازون قوا بین ارگ و طالبان با امکان داد و ستد های سیاسی را فراهم کرده‌اند و عملا بر جای شوروی کمونیست نشستند .

 حاکمیت اسلامی ایران با حمایت غرب پا گرفت و با شعار ” نه شرقی و نه غربی ” در دامن شرق کمونیست جا گرفت .

 با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ، جنگ سرد ظاهرا پایان یافت و بعد از آن آمریکا به مانند ابرقدرت جهانی ، تک قطبی خود را در جهان به نمایش می‌گذارد که گاه با توجیه دفاع از حقوق بشر به عملیات نظامی در کشورهای مختلف دست زده است ازیوگسلاوی سابق گرفته تا عراق و افغانستان و سوریه  .

 روسیه هم با نمایش قدرت نظامی خود بعد از الصاق جزیره‌ی کریمه و تداخل نظامی در سوریه در انزوای غرب قرار گرفت ولی روس‌ها با بهره‌گرفتن از تکنولوژی نظامی عملا در اظهار قدرت خویش در جهان به مانند سابق در تلاش اند . روسیه در روابط خارجی با رعایت نکردن معیارهای بین المللی و قتل مخالفان خود همیشه در برابر اتهام ، ناکارامد بوده‌ است برای نمونه در واکنش به حمله شیمیایی به یک مامور اطلاعاتی سابق روسیه در خاک بریتانیا، اتحادیه اروپا سفیر خود را از روسیه فرا خوانده است. اما روسیه در مقابل این انزوا بودن‌ها واکنش خاصی نداشته است لذا برای انتقام ویا اعمال نفوذ قدرت خود می‌تواند جهان غرب را با تهدید به چالش بکشد. آیا جهش دادن ویروسی کرونا نمی‌تواند گونه‌ای از این چالش‌ها باشد؟

میخائیل گورباچف آخرین رهبر شوروی در باره‌ی آینده‌ی جهان در گفتگوی با شبکه خبری سی ان ان هشدار داد که نباید سیاستمداران اجازه بدهند تا جنگ سرد دیگری رخ دهد ، چرا که به اعتقاد او این جنگ سرد خسارات جبران ناپذیری بدنبال خود خواهد داشت .  ولی آیا به این قبیل هشدارها توجه شده است ؟ آیا طرف مقابل با شناخت از خلا و محدودیت خاص همچون امکانات درمانی  در نظام سرمایه‌داری غرب و آمریکا در صدد ایجاد بحران در این زمینه  بر‌نمی‌آید ؟ که ناتوانی نظام سرمایه‌داری را برملا کند؟

چین بنا به تغییرات و رشد سریع در جهان و ایجاد چالش‌های اقتصادی در بازارهای جهانی تا حدود زیادی موفق در حفظ جایگاه مالی خود است اما از طرف دیگر با سیل اعتراضات و اتهامات حقوق بشری روبروست که نمونه‌ی آن اتهام سازمان‌های مدافع حقوق بشر بر حاکمیت چینی‌ها بر تبت است و همچنین در داخل کشور با اعتراض به سیاست تبعیض آمیز دولت مرکزی در قبال اویغورهای استان سین روبروست که با قتل و عام آنها باز مسئله رعایت نکردن حقوق بشری را برجسته کرد . چین کمونیست با داشتن بیش از دوصد میلیون مردم کم درآمد با حقوق روزانه کمتر از یک دلار؛ چهارمین کشور نیز در رتبه‌ی مهاجرت مردم خود به کشورهای دیگر است . مسئله‌ی استقلال تایوان در دست مناقشه‌ی چین و دول غربی است و چین برای ممانعت از استقلال تایوان  تا آستانه‌ی یک جنگ نظامی با حامیان غربی آن پیش رفت . پس آیا چین می‌تواند همکار روسیه در پروسه‌ی تولید و انتشار ویروس کرونا با  دادن اطلاعات نادرست و پنهان‌کاری برای رویارویی با این ویروس باشد ؟ نقطه‌ی قابل تامل آنست که بعد از نشر کرونا تا به امروز تنها صادرات چین از رونق خاصی برخوردار است!

ایران نقش مهمی تاکنون در انتشار ویروس در داخل و خارج از کشور داشته است  آیا برای نشر این ویروس معامله‌ای صورت گرفته است ؟  بقول رهبر ایران که در پیام شعبانیه‌ی امسال می‌گفت : ” ما می‌توانیم بلا و مصیبت را به فرصت و نعمت مبدل کنیم .” – البته نعمت ماندگاری خویش به هر قیمتی -. این کشور تا مدت زیادی انتشار ویروس را مخفی کردند تا مرزها بر روی ایران بسته نشود در حال حاضر هم تلاشش در پنهان کردن تعداد قربانیان این ویروس کشنده قابل تعمد است .

اکنون می‌توانیم جهان شرق و غرب را ناتوان از حل مشکلات ببینیم که در برخورد با محصول برآمده از ظلم و ستم دست خویش ، دست ‌پاچه و عاجز مانده‌ند. آیا تکامل اموری خارج از حیطه‌ی انسان در حال شکل گیری است ؟