هفته نامه روزنه صلح : جنگ، خشونت وانتحار چند دهه است که سرمشق ادبیات صلح در افغانستان شده است و از هر مکان بجای صدای نرم ولطیف صلح ، صدای بم وتفنگ بلند است. قلمی از دور سربلند کرده سرنوشت انتحارگر عاشق را که عشق اورا از مرگ نجات می دهد به کتاب آورده است.
رمان« عشق و انتحار » داستان انتحار گری است که عاشق دختری به نام ” تورپیکی” می شود و از پارچه پارچه شدن بدن خویش رهایی یافته و به خشونت که در مغز اش زرق شده بود نه می گوید ، به زندگی صلح پروری و آرامش می پیوندد.
این رمان با ادبیات صلح ، شیوا و رسا با قلم ” نادرشاه نظری ” مقیم در اتریش نوشته شده است و در انتشارات دانشگاه در کابل در هشت فصل و ۳۴۴ صفحه به چاپ رسیده است.
این رمان حکایت عاشقانه دارد و سرنوشت یک انتحارگر را به روایت و بررسی گرفته است. انتحار کنندهای که عاشق میشود و سرانجام عشق او؛ به رفتار خشونتپرهیزی بدل میگردد. این رمان بر علاوهای که مشکلات جنگ و خشونتورزی را در جامعه بازتاب میدهد، به گوشههای دیگری از زندگی اقشار مختلف جامعه نیز میپردازد. مشکلات خشونت علیه زنان، مشکلات تعلیم و تربیه کودکان، مشکلات رسم و رواجهای مزخرف و مشکلات فرهنگی را به برسی میگیرد و آخرین اطلاعات و دانش علمی بشر را از طریق قهرمانهای داستان؛ بازگو میکند. همچنان ناهنجاریهای طیفها و لایههای مختلف اجتماعی را میشکناند و رفتار خردمندانه در قبال قضایا از زبان راویان عرضه میدارد.
رمان از مشخصات انتحارگری که برایش وعدهی بهشت داده شده، شروع می شود و با توضیح عواملی که او را قانع به انتحار کردن کرده است، ادامه مییابد. رمان با تشریح چگونهگی مواجههی انتحارگر با دلباختهگی و انصرافش از انتحار پایان مییابد. وسواسهای عاشقانه، او را از نابودی به سوی زندهگی میآورد. نویسنده در رمان نشان میدهد که انتحارگر پس از عاشق شدن از انتحار کردن خود و کشتن دیگران منصرف میشود. رمان سیر تغییر ذهنی و عاطفی انتحارگر را تصویر کرده است. در رمان عشق و انتحار نویسنده تلاش کرده ابعاد مختلف شخصیت ما انسانها را نمایش دهد. رمان نشان میدهد که چگونه پرخاشگری ما ریشه در برآورده نشدن آرزوهایمان دارد و این برآورده نشدن آرزوها است که ما را وادار میکند، دست به هرعمل غیر منطقی و بیرحمانه بزنیم و در قالب تروریستی درآییم که جان هیچ کسی برایش اهمیت ندارد. نویسنده در کتابش از یک طرف فقر فرهنگی و نبود توسعهی فرهنگی را عامل این همه بدبختی فرض کرده و از سوی دیگر نوید زنده بودن بذر انسانیت را درمیان انسانهای این جامعهی تیرهروز، به ما میدهد. در این داستان نویسنده راه رسیدن به صلح را در عدم انتقام جویی و اهدای شفقت و مهربانی به دیگران به تصویر میکشد. نادرشاه نظری از آن نویسندههای است که ادبیات را در خدمت مبارزه با افکار افراطی قرار داده است.
صحبت که با نادرشاه نظری نویسنده این رمان در اتریش داشتم ، او پیام این رمان را دوری از جنگ و خشونت عنوان کرد.
اقای نظری گفت:” خشونت و جنگ های که در سالهای متمادی دامنگیر مردم افغانستان شده است و در سال های اخیر ریشه های افراط گری که یکی از حامیان انتحاری است ، من را وا داشته است که به نوبه خود در نفی خشونت ها و افراط گری دادخواهی وآگاهی دهی داشته باشم”.
آقای نظری که یکی از روشنفکران چند دهه اخیر است در اتریش زندگی می کند و تاکنون دوآثار او ” خاطرات مهاجرت به غرب و رمان عشق و انتحار” به چاپ رسیده اند.
در این مورد جویای دیدگاه داستان و رومان نویسان افغانستان شدم. آنها نشر این کتاب را در پاسداری ادبیات صلح مهم گفتند واما شریک دیدگاه های خویش را در مورد رمان” عشق و انتحار” زودهنگام دانستند وهرکدام خواهان رونمایی این رمان برای نقد و تشویق نویسندگان دررُشد ادبیات صلح شدند.