خبیر حکیمی، پژوهشگر روابط بینالملل و خبرنگار
استراتیژی نظامی، دانش و فن مرتبط به جنگ، سیاست، تکنولوژی نظامی، محیط بینالمللی، کفایت استراتیژی، فرهنگ استراتیژی، روابط مدنی، نظامی و امنیت میباشد. استراتیژی، در عرصهی نظامی عموماً درچارچوب هنر و فن بهکارگیری ابزار نظامی، در راستای منافع و مقاصد ملی تعریف میگردد و استراتیژی، بر این اساس به بررسی ابزارها و نسبت آنها به اهداف اختصاص داشته در دوران جنگ و صلح کاربرد اساسی دارد.
تدوین یک استراتیژی نظامی، منطقی وواقعنگر از حساسترین طرحهای راهبردی یک کشور بهحساب میآید. مهمترین نقش آن، ایجاد و برقراری رابطهی موثر بین سه موضوع مشخص، ماهیت اهداف و هدایت جنگ در تدوین رهیافت و راهکار، قبل از وقوع جنگ برای پیشبرد سیاست خارجی و همینطور سیاست دفاعی، مقابله با تهدیدهای احتمالی، در جهت اهداف و منافع ملی میباشد و نقطهی شروع هر برنامه و طرح استراتیژیک، منبعث از یک سیاست ملی است. سیاستی که به وسیلهی قانون اساسی و حتا رهبران، رؤسا و فرماندهان کشورها، خطمشی کلی آنها ترسیم میگرددکه خود بیتأثیر از آرمانهای ملی یک کشور نیست. به تبع آن، تدوین استراتیژی نظامی نیز باید تابعی از سیاست، منافع و آرمان های ملی باشد که از تحولات و دگرگونیهای منطقهای و جهانی میباشد. درک این تحولات و همسویی با آنها، کلید پایهگذاری موفق در تدوین یک استراتیژی دفاعی و نظامی به شمار میرود.
تدوین استراتیژی نظامی، پیش از آنکه یک طرح راهبردی- دفاعی باشد، خود بخشی از استراتیژی ملی یا عالیست که هنر آن، بهکارگیری نیروهای نظامی یک ملت، بهمنظور تأمین هدفها و خطمشی یا سیاستهای کلی در جهت منافع ملی ست.
پس مهمترین وظیفهی طراحان استراتیژیک نظامی، تطبیق قدرت نظامی با منافع ملی است. به دلیل نقشی که این وظیفه، در راستای امنیت ملی دارد، نفوذ استراتیژیستهای نظامی در بالاترین سطوح طراحی و برنامهریزی سیاسی ضروری و پراهمیت است و باید مثل هر مشاور سیاسی دیگر، در تصمیمگیریهای راهبردی، مورد مشورت قرار گیرند. این امر باعث میشود، تا استراتیژی ملی، همان قدر که به باب اندیشهها و مولفههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در حاکمیتدادن به اقتدار ملی و دستیابی آسانتر به منافع همهجانبهی ملت در چهارچوب حوزههای چهارگانهی قدرت ملی میپردازد به مدیریت رفتار جنگی و نظامی هم توجه کافی داشته باشد.
توانایی بحث منطقی و دنبالکردن یک استدلال، در مطالعات استراتیژیک، معرف میزان دانش و قدرت قضاوت سیاسی افراد است .امری که میتوان آنرا از طریق بیشتر آشناشدن با رفتارهای سیاسی و شناخت تحولات اجتماعی و همچنین مطالعهی وقایع تاریخی، جنگها و نحوهی شکلگیری آنها، تقویت کرد. کسانی که به علت فقدان دانش سیاسی، درك چندانی از سیاست ندارند، اغلب چنان برداشت خام و سادهای از رفتار دولتها و وقایع سیاسی دارند که این برداشت مانع آن است، تا زمینهای را که مسایل استراتیژیک بهویژه مباحث راهبردی و رویکردهای دفاعی ونظامی از آن میجوشد را درك کنند.
اینکه چهگونه میتوان با تکیه بر تحولات اجتماعی معاصر، هم در حوزهی اندیشه و انتزاع و هم در روند جاری حیات ملتها، اصول حاکم برشکلگیری و حتا تدوین استراتیژی نظامی آگاهی پیدا کرد، از مهمترین دغدغههای فکری طراحان راهبردی به شمار میرود.
در عصر حاضر، منافع ملتها به شدت به هم گره خورده و مرز میان صلح و جنگ، به دلیل پیچیدگی بسیار به هم نزدیک شده و نیاز به نوعی از استراتیژی در سطح عالی پیدا شده است که در آن بهکارگیری همه منابع و ائتلاف ملی، برای حصول به اهداف صلح و یا جنگ مورد نظرهست. به تعبیر (لیدل هارت): « استراتیژی هنر تخصیص و کاربرد ابزار نظامی، برایحصول اهداف سیاسی» است. به عبارت دیگر، استراتیژی را «هنر کنترل و بهرهوری از منافع ملی برای پیشبرد، توسعه و حفظ منافع حیاتی خود، بر پایهی امنیت و اهداف ملی» خود میدانند. بنا بر این استراتیژی را میتوان علم هدایت مولفههای قدرت ملی، در صحنهی سیاست بینالملل دانست .تدوین و ارائهی دکترین استراتیژی، متناسب با قالبهای فکری هر جامعه، بدون روشنساختن جایگاه اجتماعی-تاریخی و زیرساختهای فرهنگی و همچنین تعیین موقعیت و ماهیت جامعه، در توالی رشد مدنیت و فنآوری یک شعار و بهدور از انطباق با واقعیتهای موجود درجهان تلقی میشود.
ویژگیهای هر استراتیژی جامع و فراگیر که از آن بهعنوان دکترین 2 استراتیژی میتوان نام برد، در چهار اصل زیر خلاصه شده است: «هدفگرایی، واقعگرایی، جامعیتداشتن، ابتکار و خلاقیت. با تکیه به همین اصول است که استراتیژی نظامی نیز باید ضمن برخورداری از جامعیت، نوآوری مبتکرانه و در راستای تحقق اهداف تعیینشده بر مبنای سیاست کلی تدوین شود. مطلوبتر آن است که مبتنی بر واقعیات موجود جاری و ساری در متن روابط اجتماعی و حتی بالاتر از آن مطابق با شرایط و روابط بینالمللی باشد.
منابع
۱-ای آزر، ادوارد و چونگ این مون (۱۳۷۹)امنیت در جهان سوم،ترجمه: مترجمان پژوهشکدهی مطالعات کاربردی. تهران: ناشر پژوهشکدهی مطالعات کاربردی.
۲-بیلیس، جان و دیگران.(۱۳۸۲). استراتیژی در جهان معاصر(مقدمهای بر مطالعات استراتیژیک)، ترجمهی کابک خبیری. تهران: انتشارات موسسهی فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر .
۳–تافلر، هیدی و الوین.(۱۳۷۵). جنگ و پاد جنگ. ترجمهی مهدی بشارت. تهران: انتشارات اطلاعات.