اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ.(س۹۶)ترجمه: بخوان به نام پروردگارت که آفرید.
محروم کردن دختران از تعلیم و تربیه تخطی آشکار از امر خدا و حقوق بشر است.
نویسنده: سلام الدین خان افغان
برکسی پوشیده نیست که تعلیم و تربیه یکی ازاساسی ترین نیاز انسان است. انسان از زمان خلقت اش برای کسب علم و دانش کوشیده اند و توانسته اند دستاورد های خوبی داشته باشند. دست یابی به علم و دانش بدون تعلیم و تربیه ممکن نیست. انسان با کمک قلم توانسته اند آموخته هایش را به نسل های انتقال دهند. آموختن علم و دانش به بشرکمک کرده است تا مشکلات خود را به حدی حل نماید. انسانها به اهمیت تعلیم و تربیه پی برده اند. کشورهای زیادی هستند که فرصت های خوبی را برای تعلیم و تربیه شهروندانش فراهم نموده اند. اما دولت های هم هستند که زمینه تعلیم و تربیه را برای شهروندانش فراهم نکرده اند. درعوض، محدودیت در زمینه تعلیم و تربیه ایجاد کرده است و به مسئولیت شان عمل نکرده اند. طوریکه ما شاهد هستیم حکومت طالبان میلیون ها دختر و زن افغان را از نعمت تعلیم و تربیه محروم ساخته اند. این محرومیت هیچ دلیل شرعی و غیر شرعی ندارند. این محرومیت یک ضربه بزرگ به پیکیر رشد علم و دانش در افغانستان است.
طوریکه خداوند متعال به انسان امر میکند که بخوان:”اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ (آیه۱سوره ۹۶ العلق). بخوان به نام پروردگارت که آفرید”. خداوند بطور واضح در این آیه مبارک به انسان امر میکند که “بخوان”؛ یعنی انسان مکلف است که بخواند و بیاموزد.
هدف از خواندن فراگیری علم و دانش است و با آموختن علم و دانش سعادتمند خواهد شد. خدا به بندگانش امر میکند که باید بخوانند و بدانند؛ خواندن و نوشتن در نزد خدای متعال بسا مهم است. سرپیچی از امر خدا وند متعال به ضرر و گناه خواهد بود.
درهمین سوره خداوند در باره قلم می فراید: الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ﴿۴﴾ همان كس كه به وسيله قلم آموخت. در این آیه خداوند از قلم یاد میکند. یعنی قلم وسیله ای است برای آموختن و نوشتن. بدون شک درکنارخواندن قلم اهمیت زیاد دارد. خداوند از آن به عنوان وسیله آموزش یاد میکند. این آیه بیانگراهمیت نوشتن و کتابت را برای بشر بیان میکند که ای بشر! بخوان و بنویس.
هدف این دو آیه این است که خواندن و نوشتن برای هر انسان یک امر خداوند است. انسان بدون دلیل از امر خداوند باید اطاعت و پیروی نمایند. در این دو آیه زمان و مکانی در رابطه به خواندن و نوشتن بیان نشده است. همچنین ذکری از زن و مرد در میان نیامده است؛ صرف امر به خواندن و استفاده از قلم برای انسان امر شده است.
خواندن و نوشتن امر خدا و حق انسان
طوریکه در باره دو آیه در رابطه به خواندن و نوشتن صحبت شد. از این دو آیه میتوان برداشت های خوبی داشته باشیم ولی مهمترین مطلبی را که میتوان برداشت کرد این است که خواندن و نوشتن یک امری خداوندی است؛ خداوند برانجام آن امر میکند.از سوی دیگر حقی است که خداوند به انسانها عطا کرده است و برای تحقق آن به انسان هدایت می دهد که بخوان و بنویس.
هر زن و مرد مسلمان باید برای اجرای امر خدا کوشش و تلاش نمایند؛ انسانها چه در اجرای آن و چه درکسب آن مکلفیت دارند. از سوی دیگر، کسی حق محرومیت کسی را از خواندن و نوشتن ندارند. این مطلب مهم است که ما میتوانیم از این دو آیه مبارکه برداشت کنیم.
اعلامیه جهانی و کنوانسیون های حقوق بشر
در کنار امر خدا، بشر به این مسئله پی برده است که زندگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شان بدون قوانین کلی و جزئی با مشکل روبرو خواهند شد. با نظر داشت این مهم، کشور های مختلف در سطح ملی و بین المللی روی برخی قوانین و اصول بشری موافقت کردند. یکی از این قوانین کلی، اعلامیه جهانی حقوق بشر است که بعد از نا ملایمات جنگ های جهانی به وجود آمد که متضمن حق حیات، حق تعلیم و حق آزادی و سایر حقوق بشر می باشد. علاوه بر آن، اعضای سازمان ملل متحد کنوانسیون های مختلفی را برای حمایت و توجه به حقوق بشر به تصویب رساند که متمرکز به حقوق انسانهای آسیب پذیر می باشند. یکی از این کنوانسیونها، کنوانسیون حقوق زنان می باشد که کشور های عضو را مکلف کرده است که مفاد این کنوانسیون را در قالب قوانین ملی خود مورد اجرا قرار دهند. اکثر کشور های جهان به مفاد این فوانین متعهد هستند و مفاد آنرا در قالب قوانین داخلی خود اجرا می نمایند. افغانستان یکی از کشور های جهان است که بر عملی کردن این قانون متعهد بوده است. افغانستان کنوانسیون محو خشونت علیه زنان را در سال ۱۹۸۰ امضاء و در سال ۲۰۰۳ تصویب نمود. بعد از تصویب، دولت افغانستان مکلفیت داشت تا تمام قوانین ملی افغانستان را مطابق به این کنوانسیون عیار کرده و مورد اجرا قرار دهد. متاسفانه دولت افغانستان تلاشهای نسبی ای را برای طتبیق این قانون انجام داد، ولی زنان افغانستان حمایت و توجه بیشتری را از طرف دولت وقت نیاز داشت. دولت جمهوری اسلامی افغانستان کوشیده بود که زمینه مشارکت زنان را در بخشهای مختلف فراهم سازد و شرایط را مطابق به علامیه جهانی و کنوانسیون حقوق زنان عیار سازد.
پشتیبانی قانون اساسی افغانستان از کنوانسیونهای بین المللی
قابل یاد آوری است که قانون اساسی ۲۰۰۴ افغانستان از معاهدات بین المللی حمایت کامل داشت و دولت جمهوری اسلامی افغانستان را اجازه داده بود که به کنوانسیونهای بین المللی بپیوندد. دولت جمهوری اسلامی عضو چندین کنوانسیون و معاهدات بین المللی بود. از جمله کنوانسیون حقوق اطفال، حقوق اشخاص دارای معلولیت و کنوانسیون منع حنشونت علیه زنان را نام برد که دولت افغانستان در سالهای ۲۰۱۲ و قبل آن تصویب کرده بود. تا حدی برای اجرای آنان تلاش پراکنده انجام داده بود. این مسئله نوید خوبی برای پیشرفت کشور داشت. سازمان های مختلف ملی و بین المللی در راستای تحقق این کنوانسیونها و معاهدات با دولت جمهوری اسلامی افغانستان همکاری نزدیک داشت و در بخشهای مختلف فنی و مالی دولت راکمک میکرد. گرچه دولت افغانستان با چالشهای زیادی در این زمینه روبرو بود ولی باز هم به ارزشهای حقوق بشری توجه داشت، پیوستن به این کنوانسیونها خود بیانگر توجه دولت جمهوری اسلامی افغانستان بود.
دست آورد های حقوق زنان و نابودی اش
در بیست سال گذشته، افغانستان با همکاری سازمانهای مختلف حقوق بشری و جامعه جهانی، توانسته بود زمینه دسترسی زنان را به حقوق اولیه انسانی شان فراهم نمایند تا زنان و دختران به فرصتهای خدماتی، شغلی ، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی ، تحصیلی وفرهنگی دسترسی داشته باشند، بخصوص تعلیم و تربیه. بیشتر از هشت میلیون دختر و پسر افغان دسترسی به مکتب و دانشگاه را داشتند. هزاران دختر از دانشگاه های داخل وخارج کشور فارغ التحصیل می شدند. هزاران زن و دختر در مشاغل مختلف درکشور مصروف خدمت به مردم بودند، ولی بعد از سقوط دولت جمهوری اسلامی افغانستان و روی کار آمدن حکومت طالبان تمام شرایط تغییر کرد. حکومت طالبان به سرعت محدودیتهای زیادی علیه زنان افغانستان ایجاد کردند. حکومت طالبان اعلان کرد دختران بالاتر از صنف شش به مکتب نروند که بیشتر از سه میلیون دخترافغان را از تعلیم و تربیه محروم نموده اند. علاوه براین، زنان شاغل زیادی را اجازه نداد به سرکارشان برگردند. اکثر ادارات مربوط زنان را لغو کردند، ازجمله وزارت امور زنان را. این مسئله ی ساده نیست که مردم افغانستان و جامعه جهانی از کنارش به سادگی بگذرد. دست اورد های حقوق زنان افغان نباید از بین بروند. افغانستان جزء جامعه جهانی است و حمایت از حقوق بشر جزء مکلفیت های جامعه جهانی است که مردم افغانستان را حمایت کنند. نگذارند دستاوردهای بیست ساله دوباره از دست بروند.
تعامل جامعه جهانی با طالبان و ارزشهای حقوق بشری
هبت الله آخوندزاده ، رهبر حکومت طالبان به والیان این حکومت دستور داده است که در افغانستان هیچ قانون ساخت بشر قابل اجرا نیست و اعتبار ندارد و والیان باید توجه به اجرای قوانین شرعی نماید. طالبان قبل از روی کار آمدن قانون اساسی دوره جهموریت را قبول نداشت و آنرا غیر اسلامی میخواند. ولی در ابتدای حکومت اش اعلام کرد که از قانون اساسی دوره محمد ظاهر شاه بطور موقت با تعدیلات چندی، استفاده میکند. از این مسئله تعداد زیادی صاحب نظران افغان خوشحال شد که یک نویدی خوبی برای آینده سیاسی افغانستان خواهندبود ولی یک سال از عمر حکومت طالبان می گذرد کدام روشنی در این زمینه ایجاد نشده است.
وقتی قانون اساسی جمهوریت لغوشود، دیگر قانونی برای حمایت از قوانین ملی و بین المللی وجود ندارد. قانون اساسی چهار چوب و زیربنای قوانین ملی و بین المللی می باشد که سایر قوانین فرعی به اساس قانون اساسی افغانستان ساخته می شد. ولی طالبان می گویند که ما بدون قانون شریعت دیگر قوانین را قبول نداریم. قوانین شریعت تمام اصولش مبتنی بر اصول اسلامی و دینی است که این مسئله خود یک چالش بزرگی است زیرا مسایل زیادی درجامعه مدرن وجود دارد که قوانین شریعت در آن تجربه یا وجود ندارد، مثل جرایم سایبری وپدیده های تکنالوژی که امروزه مورد استفاده بشرقرار دارند.
دوم اینکه بدون قانون وضعی، حکومت طالبان در مدیریت امور سیاسی، اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی در سطح ملی و بین المللی با مشکلات متعددی روبرو خواهد شد. برای تعامل با جهان حکومت طالبان باید به یک سری قوانین بین المللی تن دهد تا به اساس آن جامعه جهانی با طالبان تعامل داشته باشند. از جمله کنوانسیون های حقوق بشری که دولت جمهوری اسلامی افغانستان تصویب نموده بوده و عضویت آنرا داشت. اگر حکومت طالبان قوانین حقوق بشری را قبول نداشته باشند، جامعه جهانی با حکومت طالبان تعامل نخواهد کرد. این تعامل باید به اساس یک سری قوانین و ارزشهای پذیرفته شده ی بین الملی استوار بوده و طرفین به آن متعهد باشند. درحالیکه طالبان میگوید: ما قوانین ساخت بشر را قبول نداریم ، فقط شریعت. ولی جامعه جهانی چنین نیست و باید به ارزشهای حقوق بشری پابند باشند. حکومت های که به قوانین وارزشهای حقوق بشری پابند نباشند، در جامعه جهانی جای نخواهند داشت. طالبان به این واقعیت پی خواهند برد که بدون قانون اساسی و دیگر قوانین وضعی حکومت داری نمیشود. بدون تعامل وهمکاری با جامعه جهانی ، افغانستان به سوی یک کشور کاملاً منزوی ، فقیر وخود کامه مبدل خواهد شد.
آیا انسانی اجازه دارد که حق تعلیم و تربیه دیگر انسان را سلب کند؟
نظر به آیه ی که خداوند متعال به انسان امرکرده است “بخواند”، هیچ انسانی حق ندارد که این امر خدایی را منع کنند. اگر انسانی هم حق انسان دیگری را سلب و پای مال نماید، در حقیقت خلاف هدایت خدا عمل کرده است. برای احقاق حقوق دیگران،خداوند به عدالت امرکرده است تا از پایمال شدن حق دیگران جلو گیری شود. خداوند متعال بر رعایت عدالت تاکید کرده است. اگر انسانی حق انسان دیگری را پایمال کند خداوند مجازات را برای خلاف کاران امرکرده است. هر امر خدا بدون شک برای خوش بختی، عدالت ،آزادی و سعادت بشر است. بدون دلیل کسی حق ندارد که انسان دیگری را از هدایت و امرخدا برای خواندن و نوشتن محروم نمایند.
حساب دهی در برابر عدل خداوند
طوریکه در باره امر خدا راجع به خواندن و نوشتن بحث شد، رعایت آن به انسانها حتمی هست. انسانهای مسئول و غیرمسئول مکلفیت دارند تا زمینه خواندن و نوشتن را فراهم نماید. اگرکسی در اجرای امری خدا غفلت و سرپیچی کنند بدون شک مورد بازخواست خدا قرار خواهد گرفت. ما مسلمانان به این یقین داریم که خداوند در روز قیامت عدالت را پیاده خواهدکرد. کسانیک در اجرای امر خداوند اشتباه و کوتاهی کرده است بر آن مجازات وعده داده شده است. هرکسی در پیشگاه خداوند مطابق به اعمال شان حساب پس خواهند داد. ولی ما در افغانستان می بینیم که یک سال می شود حکومت امارت اسلامی اکثر دختران و زنان را از حق خواندن و نوشتن یا به عبارت دیگر تعلیم و تربیه محروم ساخته است. طوریکه خداوند برانجام آن امرکرده است و لی طالبان نیم از پیکر جامعه افغانستان را از حق خدای شان محروم ساخته و آشکارا غفلت و سرپیچی از امری خدا است. بدون شک خداوند متعال در روز قیامت عدالت باز خواست خواهد کرد. دختران و زنان را حکومت طالبان از حق شرعی و بشری شان تحت بهانه های مختلف محروم نموده است که بس جفای بزرگ است.
حرف های گوناگون طالبان در باره تعلیم و تربیه دختران
حکومت طالبان مدعی اند که حقوق مردم افغانستان را مطابق به شریعت مورد توجه قرار میدهند ولی دیده میشود که کاملاً خلاف ادعای شان عمل میکند. مسئولین شان در رسانه ها هر روز دلیلی جدیدی ارایه میکند که برای مردم قابل پذیرش نیست. از یک طرف میگوید که ما در افغانستان امنیت آورده ایم و ازسوی دیگر میگوید که شرایط برای تحصیل دختران مناسب نیست. ولی برای خارجی ها که بخواهند در افغانستان سرمایه گذاری کنند امنیت هست، برای پسران و مردان امنیت هست ولی برای دختران و زنان امنیت نیست. مسئول این امنیت کیست؟ شما هستید. یک سال از عمر حکومت تان می گذرد ولی دختران از حقوق خدای و بشری شان محروم اند. برای مردم افغانستان جوابی منطیقی نداشتید. سرنوست میلیونها دختر افغان را به سوی آینده نامعلوم هدایت داده اید. بازهم از حکومت اسلامی حرف میزنید و حرفهای دوگانه در برابر مردام افغانستان ادامه دارند. صد ها خانواده به خاطر عدم دسترسی دختران شان به تعلیم و تربیه مهاجرت کرده تا زمینه تحصیل را برای دختران شان فراهم نمایند.
رویای والدین، تحصیل دختران شان
بعد از بسته شدن مکاتب در افغانستان، تصمیم گرفتیم که مهاجرت کنیم تا شاید فرصتی تعلیم و تربیه برای دخترانم فراهم شود- یک آن صنف شش و دیگری صنف یازده. برای مدتی کوشش کردم تا دخترانم را به مکتب پاکستانی بفرستم ولی نتوانستم آنها را شامل مکتب نمایم زیرا ویزای طولانی مدت ندارم و مکاتب دولتی بدون ویزا قبول نمیکنند ولی مکاتب خصوصی اگر قبول کنند شهریه و فیس زیادی میگیرند که از توان من خارج است. به هرحال نتوانستم آنها را شامل مکتب نمایم. برعلاوه، طی این مدت مشکلات فراوانی را تجربه کردیم: “بیکاری، فشار روحی روانی، آینده نامعلوم، عدم دسترسی اطفال به تعلیم و تربیه.” خلاصه تا چشم به هم زدیم یکسال تعلیمی گذشت. صدها خانواده دیگر بخاطر تعلیم و تربیه دختران شان کشور را ترک نموده اند تا فرصتی را برای تعلیم و تربیه دختران شان فراهم کنند. ولی حاکمان درفکر قدرت و مقام اند از نگرانی میلیونها دختر و زنی که از تعلیم و تربیه باز مانده اند خبر ندارند. با گذشت زمان، هر روز می بینم که دخترانم به خاطر محرومیت از تعلیم و تربیه نا امید تر میشوند. از من انتظار دارد که شاید خبر خوشی در رابطه به تعلیم و تربیه شان داشته باشم ولی من هم هر روز بیشتر نا امید میشوم. با خود میگویم خدایا! شاید در قلب این رهبران طالب رحمی انسانی به جود بیاید که مکاتب دختران را باز کنند ولی چنین نمیشود. هرروز ذیبج الله مجاهد سخنگوی طالبان یک حرفی نو و نا امیده کننده ای را در رسانه ها بیان میکند که قلب هر پدر و مادری را سیاه و دختران افغان را بیشتر نا امید میکنند.
خواست ما از حکومت طالبان
از حکوت طالبان میخواهیم که دیگر دوام نقض حقوق آموزش دختران افغان را بس کنند. تعلیم و تربیه یکی از حقوق شرعی و بشری آنان است. شما به اصول شرعی باورمند هستید و به راحتی از کنار این مسئله نگذرید. شما بارها اعلام کردید که تعلیم وتربیه حق شرعی دختران است و ما با تعلیم دختران مشکل نداریم. دوم اینکه اکثر رهبران طالبان در مدارس دینی پاکستان درس خوانده اند ولی در کشور پاکستان هیچ کدام مکتبی به روی دخترانشان بسته نیست. ولی مکتب به روی دختران افغان بسته است.
در پاکستان دخترانم با دیدن این مسئله حیران می ماند که چرا علمای دینی پاکستان به رهبران طالبان نگفته است که اسلام مخالف تعلیم دختران نیست. اگر چنین مسئله می بود علمای دینی پاکستان تمام مکاتب دخترانه را در پاکستان باید می بست ولی نبسته اند. دختران پاکستانی با لباسهای قشنگ شان هر صبح به مکتب می روند و برای کسب علم و دانش تلاش میکنند. این مسئله دخترانم را خیلی متاثر می سازد که چرا ما مکتب رفته نمی توانیم. چرا مکتب رفتن برای یک دختر افغان مشکل دارد ولی برای دیگران مشکل ندارد؟ آنها آرزو دارد که مکاتب شان در افغانستان باز شوند و دوباره به افغانستان برگردد و تعلیم خود را برای یک آینده روشن ادامه دهند.
من به عنوان یک افغان و پدر دو دختر صنف شش و یازده از مسئولین امارت اسلامی تقاضا میکنم که بازی با سرنوشت دختران ما را بس کنید. خداوند متعال بر بندگانش امرکرده است که بخوانید. پس چگونه شما امر خدا را مانع می شوید؟ مسئولیت شما است که مردم را به خواندن و نوشتن حمایت کنید نه ممانعت. بهانه ها را کنار بگذارید. با مردم افغانستان صادق باشید. هرمشکلی که دارید با مردم در میان گذاشته و مردم برای رفع مشکل با شما همکاری خواهند کرد. اگر پول برای معاش معلمین ندارید، مردم حاضرند سهم بگیرند. اگر مشکل فرهنگی وجود دارد مردم حاضراند نقش داشته باشند. اگر مسئله امنیت است، مسئولیت نیروی امنیتی هست که تامین امنیت کنند. اگر مشکلی دینی است حکم اسلام برای تعلیم و تربیه دختران و زنان واضح است. برای چند دختر افغان که حکم اسلامی جدا گانه شده نمیتواند. این ملت را ازاین بیشتر متضرر نسازید و مکاتب را باز کنید. درپیشگاه خداوند عدالت خوا، بیشتر مسئول نباشید.این دستور خدا را اجرا کنید: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ.(س۹۶).
مسئولیت جامعه جهانی و حقوق بشر در افغانستان
جامعه جهانی در رابطه به حمایت حقوق زنان و دختران افغان مسئولیت دارند. حکومت های قبلی افغانستان، کنوانسیون های بین المللی حقوق بشر را امضا کرده است. هرحکومتی خود را به عنوان حکومت افغانستان اعلام میکنند باید ازاین ارزشهای حقوق بشری پیروی کنند. تنها دراختیار داشتن جغرافیای افغانستان نباید معیار شناخت حکومت طالبان باشد. احترام به حقوق بشری و آزادی های انسانی معیار اصلی به رسمیت شناختن حکومت طالبان باشد. حکومت طالبان اعلان کرده است که هیچ قانون ساخت بشر را قبول ندارد. از سوی، جامعه جهانی حرف از تعامل با حکوت طالبان میزند. پس مطابق با کدام قانون و اصول با حکومت طالبان تعامل میکنید؟ در تعاملی که ارزشهای حقوق بشری در نظر گرفته نشود، به معنای حمایت از ناقضین حقوق بشر به حساب می آید. امروز جامعه جهانی مسئولیت بیشتری دارند تا از ارزشهای حقوق بشری در افغانستان حمایت قاطع نماید تا حکومت طالبان در برابر حقوق زنان افغان پاسخگو باشد. ارزشهای حقوق بشری باید خط سرخ برای تعامل و به رسمیت شناختن حکومت طالبان باشد.جامعه جهانی نمیتوانند بی تفاوت نظاره گر نقض حقوق دختران و زنان در افغانستان باشند. جامعه جهانی مسئولیت انسانی و اخلاقی در برابر مردم افغانستان دارند.