دوام محرومیت دختران ازآموزش زمینه ساز مشکلات اجتماعی و تضعیف دسترسی
زنان به فرصتهای تحصیلی در کشور میگردد. ایجاد این وضعیت هدف اصلی طالبان است.
نویسنده : سلام الدین خان افغان
با افتادن قدرت به دست طالبان در ۱۵ آگست ۲۰۲۱ و خروج نیروهای بین المللی از افغانستان، شرایط زندگی درافغانستان کاملاً دیگرگون شد. اولین قربانیان این تحول ناگوار زنان و دختران افغانستان بودند. طوریکه انتظار می رفت طالبان در قدم اول زنان و دختران را از کار و تحصیل محروم ساختند؛ تعداد زیادی زنان شاغل در ادارات دولتی کار های شان را از دست دادند و ادارات مربوط امور زنان لغو شد. وزارت اموز زنان به وزارت امر به معرف طالبان مبدل شد. همچنان بیشتر از یک سال می شود دختران از تحصیل محروم اند و مکاتب بالاتر از صنف شش در سراسر کشور بسته اند. اکثر مردم افغانستان با مشکلات مانند بیکاری، فقر، قتل عام، خشونت و مهاجرت رو برو می باشند.
طالبان همان گروهی می باشد که در سالهای ۱۹۹۰ به قدرت رسید و امتحانش را به مردم افغانستان داد- به مدت پنچ سال زنان از تحصیل و کار محروم بودند. مردم افغانستان باید بدانند که سیاست زن ستیزی طالبان تغییر نکرده است؛ اصلا تغییر نکرده اند!
توجه طالبان بیتشتر به محدود کردن امور زنان در جامعه بود و تمامی ادارات دولتی مربوط به امور زنان را لغو کرده و زنان مدافعین حقوق زنان را زندانی و سرکوب کردند. برای جلول گیری از ادامه اعتراضات فعالین حقوق زنان، با زور و جبر از زنان فعال اعتراف اجباری گرفتند تا صدای آنها را در افغانستان خفه نمایند تا برای احقاق حقوق شان داد خواهی نکنند. این عملکرد طالبان همچنان ادامه دارند. زنان از ترس در مکانهای سربسته به اعتراضات شان ادامه می دهند و صدای شانرا از طریق رسانه های اجتماعی به گوش جهانیان می رساند. تعداد زیادی شان هم از ترس طالبان صدای شانرا بلند کرده نمیتوانند تا مورد ظلم و ستم طالبان قرار نگیرند.
ادامه محرومیت دختران از تحصیل یکی از بزگترین نگرانی مردم افغانستان و جامعه جهانی شده اند. خانواده ها سخت در باره آینده دختران شان نگران اند. تعداد زیای خانواده ها به خاطر تحصیل دختران شان، راه مهاجرت را در پیش گرفته است تا جای را برای ادامه تحصیل دختران شان جستجو نمانید. این هم خود یک کار خطر آفرین و آسانی برای خانواده ها نیست و آنان با مشکلات زیادی روبرو می شوند. کشور های مورد نظرشان هم چندان روی خوش به مهاجران افغانستان نشان نمی دهند و زمینه تحصیل به سختی میسر می شود.
ولی طالبان به ظاهر اعلان می کنند که ما مخالف تحصیل و کار زنان نیستیم و اسلام به زنان حق تحصیل قایل شده است و ما به آن متعهد هستیم؛ ولی درعمل چنین نیست.عمل کرد منفی شان در برابر تحصیل زنان ثابت شده است و جای شکی را باقی نگذاشته است. طالبان از هر وسیله ای ممکن برای محدود کردن فعالیت تحصیلی و کاری زنان استفاده می کنند. مردم افغانستان نیزبه این واقعیت پی برده است که طالبان با سرنوشت دختران بازی می کنند و در قبال حقوق زنان صادق نیستند. آنها داد از اسلام می زنند ولی خلاف آموزه های اسلامی عمل کرده و برای توجیه اعمال شان از آموزه ها ی دینی به نفع خود شان استفاده کرده و می کنند.
ازسوی دیگر، فشار مردم و جامعه جهانی باعث شده است که طالبان دلایلی زیادی برای توجیه ممنوعیت تحصیل دختران مانند مشکل فرهنگی، نبود امنیت ، مسایل حجاب ، تعلیم مباح است ارائه می کنند. ولی موضوع قابل توجه این است که تمام این دلایل برای مردم افغانستان قابل قبول نبوده و نیست. مردم افغانستان دلایل منطیقی و شرعی می خواهند، نه دلایل غیر منطیقی و غیر شرعی. طالبان تا کنون قادر به ارایه دلیل قانع کننده برای مردم نشده اند – دلیلی برای منع تحصیل زنان ندارند!
در عین حال، سخن گویان طالبان به مردم افغانستان و جامعه جهانی وعده می دهند که مکاتب دختران را باز خواهند کرد. اخیراً ذبیح الله مجاهد در یک نشستی در ترکیه گفت: ” باز شدن مکاتب دخترانه حتمی است” ولی سئوال اینجاست که چه زمانی باز خواهد شد؟ زمانیکه دیگر فرصتی وجود ندارد و تمام ساختار های تحصیلی زنان از هم پاشیده ؟ یک سال است هیچ کدام پیشرفتی در زمینه باز گشایی مکاتب دختران بالا تراز صنف شش صورت نگرفته است. طالبان در اصل نمیخواهند دختران دسترسی به تعلیم و تربیه داشته باشند، صرف بهانه جویی و وقت کشی است. اظهارات آقای ذبیح الله مجاهد صرف برای وقت کشی و کاهش فشار های ملی و بین المللی صورت میگیرد.
طی بیست سال گذشته خانواده ها توجه زیادی به تحصیل دختران شان کرده بود ولی اکنون در معرض خطر جدی قرار دارند. مراکز تعلیمی امنیت ندارند و جوانان درحملات انتحاری تکه و پاره میشوند، بخصوص مردم هزاره. طوریکه شاهد بودیم ، بیش از ۵۵ دانش آموزش دختر در مرکز آموزشی کاج در حمله انتحاری شهید شدند و جانهای شیرین شانر ا در راه علم و دانش از دست دادند. بسیاری به این باورند که طالبان خود شان در چنین حوادث دست دارند تا زمینه را برای تحصیل دختران محدود کرده و دلیل برای بسته نگهداشتن مکاتب دختران داشته باشد.
مسئله اصلی و مهم این است که طالبان در” اصل مخالف تحصیل زنان و دختران” است؛ با این رویه میخواهد زمینه تضعیف و تخریب زیر بناهای تحصیل زنان و دختران را درافغانستان ایجاد نمایند و منع تحصیل دختران را در جامعه به یک فرهنگ تبدیل کرده و در نهایت به فراموشی سپرده شود.
دوام این سیاست چند نتیجه جبران نا پذیری را درقبال تحصیل دختران و زنان در افغانستان خواهد داشت:
اول – خانواده ها نا امید شده دختران شان را به ازدواج های اجباری و نا خواسته سوق می دهند. این مسئله زمینه نقض حقوق اطفال را فراهم میکند؛ تعداد زیادی اطفال مورد خشونتهای مختلف قرار خواهند گرفت.
دوم – تعداد زیادی دختران فرصت تحصیل را از دست می دهند و قادر به ادامه تحصیل نخواهند بود و بصورت اتوماتیک از چرخه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خارج میشوند – این مسئله خطر بزرگی برای زنان افغان است – محرمیت کامل زنان از حقوق شان.
سوم – اکثر مکاتب دخترانه در سراسر کشور به مخروبه تبدیل شده و برای مراقبت آنان توجهی صورت نخواهند گرفت؛ یا اینکه مکاتب به پایگاه های نظامی و یا انبار تبدیل خواهد شد – طوریکه روزنامه هشت صبح از بلخاب گزارش کرده بود که طالبان لیسه سید جماالدین افغان را درمرکزبلخاب به قرارگاه نظامی شان مبدل کرده است.
چهارم- اکثرمعلمان اناث مکاتب دخترانه پراکنده شده و یا خانه نشین خواهند شد. این مسئله خود ضربه بزرگی در پیکری نیروی انسانی معارف افغانستان خواهد بود. سرانجام، محرومیت زنان ازتحصیل و سایر حقوق شان به یک فرهنگ در جامعه تبدیل شده و خانواده ها و مسئولین بدون کدام نگرانی از کنار تحصیلات دختران گذشته و در قبال تحصیل دختران حساسیتی نخواهند داشت. این یک فاجعه حقوق بشری برای زنان افغان خواهد بود!
با نظر داشت پالیسی طالبان علیه زنان، مردم افغانستان نباید امید شانرا از دست دهند و تلاش کنند که گروه طالبان را تحت فشار قرار داده و تا به حقوق زنان احترام بگذارند و مکاتب دختران را باز گشایی نماید. ازطرفی دیگر هرچه در توان دارند زمینه تعلیم و تربیه را برای دختران فراهم کنند تا دستاورد های چند ساله حفظ شده و روند تحصیل ادامه یابد؛ به فشار های طالبان تسلیم نشوند. این نکته را هم باید بدانیم که طالبان هم دیر ویا زود به خواسته های مردم افغانستان تسلیم شده و به حقوق زنان احترام خواهند گذاشت؛ هیچ قدرتی در برابرخواسته های مشروع مردم مقاومت کرده نمی توانند؛ مردم افغانستان روزی به حق شان خواهند رسید. گروه طالبان برای تداوم ایدیولوژی زن سیتزی اش دلیلی ندارند تا مردم افغانستان را وادار به قبول آن کنند. تعلیم و تربیه یک حق انسانی و شرعی دختران و زنان افغان می باشند که کسی به هر شکلی آنرا انکار کرده نمی توانند.
همچنان جامعه جهانی باید مردم افغانستان را فراموش نکنند و برای حمایت زنان افغان از هر وسیله ای فشار استفاده نمایند تا طالبان را مجبوربه احترام به حقوق بشر، بخصوص حقوق زنان، نمایند. حمایت از حقوق زنان در افغانتستان مسئولیت انسانی و اخلاقی جامعه جهانی است که از پهلوی این مسئله به ساده نگذرد. اجازه ندهند تا طالبان سیاست زن ستیزی اش را در جامعه افغانستان عملی کنند.