سازمانِ مللِ متحد در گزارش تازهی خود به ادامهی نقضِ حقوقِ بشر در افعانستان پرداخته است و گفته است که طالبان به بازداشت زنان به دلیل “نداشتن حجاب” و اعمال محدودیتها علیهِ زنان ادامه داده است. در این گزارش به گرفتاری زنان و دختران توسطِ ادارهی حاکم در غرب کابل، منطقهیی هزارهنشین و در خیرخانه که تاجیکنشین هستند، پرداخته شده است.
این بارِ نخست نیست که سازمان ملل از افزایشِ نقضِ حقوقِ بشر گزارش میدهد بل با حاکمیت طالبان بر افغانستان، سازمانِ مللِ متحد و نهادهایِ حقوقِ بشری از افزایشِ نقضِ حقوقِ بشر، مکرراً سخن گفتهاند. طالبان تنها با اعمال محدودیتها بر زنان اکتفا نکردهاند بل به قتل، شکنجه، انواع خشونتها، بازداشتهای بیدلیل، منع آموزش دختران و سرکوب آنان از حادترین نقضِ حقوقِ بشر محسوب میشود که هر روز اعمال میشود.
طالبان به قوانین اسلامی، حقوق بشری، مدنی و بینالمللی احترام ندارند و آنها همهی قوانینِ داخلی و قانونِ اساسی که بنیاد قوانینِ داخلی است را حذف کردهاند. ما در قوانین اسلامی که پنجاه کشور جهان دارای قوانین اسلامیاند، چنین عملکردهای ضد انسانی و بشری مانند محدویتهای تحصیل و آموزش زنان دختران، منع کار زنان، حذف زنان از جامعه، اعمال حجاب اجباری بر زنان با شکنجه، قتلهای عمدی، بازداشت روزنامهنگاران و شکنجه آنها و عدم کرامت انسانی، نداریم.
این عملکرد طالبان در دین اسلام نیز جایی ندارد. در آیهی «یا ایّهاالنّاس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا، انّ اکرمکم عندالله اتقیکم» از تساوی انسانها در اصل ارزش انسانی و مردود بودن امتیازات مبتنی بر نژاد، زبان، رنگ و قومیت صحبت میکند. و یا در آیهی مبارکه ۹۸ سوره انعام که همه انسانها را برابر و از یک ریشه میداند «هو الذی أنشأکم من نفس واحده» اوست آن کسی که شما را از یک، نفس آفریده است. همچنین در قرآن آیه ۱۳ سوره حجرات آمده که منشا پیدایش همه آدمیان یکی است، پس هیچ کس بر کسِ دیگری برتریِ ذاتی ندارد. تنها برتری در نزد قرآن به شخصیت افراد است که از طریق تفکر و عبادت ارتقا مییابد.
طالبان برخلاف قوانین اسلامی و حقوقِ بشر و برمبنای ایدیولوژیِ استبدادی و افراطی حکومت میکنند. ایدیولوژیِ طالبان ادامهی ایدیولوژی دههی ۹۰ یا دورهی قبل حکمرانیشان است. در آن دوره نیز زنان سرکوب میشدند و اجازهی کار و تحصیل نداشتند و مکاتب دخترانه بسته بودند. در آن دوره نیز هیچ قانونِ مدنی و حقوقِ بشری برای طالبان قابل قبول نبود و قانون اساسی و داخلیِ مشخص وجود نداشت. رسانهها حق اطلاعرسانی را نداشتند. طوریکه آن زمان نیز این ایدیولوژی یک ایدیولوژی خطرناک در جهان و به ضرر کشورها بخصوص امریکا بود و امروزه نیز این ایدیولوژی بر همان پیمانه به ضرر کشورهای منطقهیی و جهان است.
در جامعهیی که حقوقِ انسانی، حمایت و محافظت نشود و حقوق بشر نقض شود، این جامعه از “صلح” محروم است. حقوق انسانی براساس نفی هر نوع خشونت و حق دسترسی به آموزش، تحصیل، کار و کرامت انسانی شناخته میشود، در صورتیکه طالبان این حقوق را از مردم در افغانستان گرفته است و با زور حکمرانی میکنند و هر کسی از حکومتشان پیروی نکنند، سر به نیست میشوند.
باتوجه به عملکرد ظلمپروارنهی طالبان در افغانستان که شاهد خشونتهای مکرر هستیم، طالبان اکنون در فرازِ نقضِ حقوقِ بشر در جهان قرار دارد. در بیش از دو سال تلاشهای جامعهی جهانی و سازمانِ مللِ متحد از راه تعامل با طالبان نتیجهی معکوس را به همراه داشته است، تعاملات و کمکهای مالی از یک طرف به طالبان قدرت بخشیده است و از طرف دیگر اقدامهای نقض حقوق بشر از سوی طالبان به یک امتیاز سیاسی در جهان مبدل شده است.
در بیش از دوسال حکومت طالبان، دولتها در امر حمایت از حقوق بشر در افغانستان به بیانیهها اکتفا کردهاند و در تعاملات که تا کنون از سوی کشورها یک اقدام راه گشا قلمداد شده است بر اساس الویتهای جدیِ حقوقِ بشری توجه نشده بل به رویکردهای اصلاح طلبیِ طالبان اقدام شده است یعنی طالبان امروز طالبان دهه نود نیست. عملکرد طالبان ادامهی حکومتداری دهه نود است که این گروه بنام “تروریست” شناخته میشد. توجه تفاوت این گروه از سوی سازمانِ مللِ متحد و کشورها و بخصوص امریکا قهقرایی و زمینهسازِ استحکامِ قدرتِ تروریستی در افغانستان خواهد شد.