حسین جعفری
انتخابات یک جریان سیاسی مهم و حیاتی است که مسیر انتقال قدرت سیاسی را تسهیل می کند و علاوه بر رضایت عمومی منشعب از گزینش سیاسی, مشروعیت و مقبولیت ساز و کارهای دموکراتیک را منجر می شود. مطالعه تاریخ چرخشِ قدرت در کشورهای مختلف موید آنست که معمولا انتخابات به حل چالش ها و بحران های ناشی ازضعف کارکردی حکومت کمک کرده است. این مکانیزم, فرآیندی تاریخ مند است که ریشه آن به یونان باستان در قرون وسطی باز می گردد. جدای روی کار آمدن یک حکومت جدید در نتیجه انتخابات, فرصت های بدیعی نیز برای شهروندان کشورها فراهم می شود. این فرصت ها در یک تعامل دو طرفه با ارزش هایی مانند حق رای و حق مشارکت سیاسی تداعی می شوند که ساختار دموکراتیک را می سازند و آن را بنیه ای منسجم تر می بخشند. با اینکه افغانستان جدید در دو دهه از عمر خویش, چندین انتخابات را پشت سر گذاشته است اما به روایت مستندات و آمار, افغانستان با حمایت جامعه ای از کشورهای مختلف, کارنامه ای مردود در امر انتخابات و اداره فضای پسا انتخاباتی داشته, فضایی که به زعم بسیار از خود کاندیدان این دوره انتخابات ریاست جمهوری”بن بست” خوانده شده است.
طولانی شدن روند بازشماری آرا و در پی آن اعلام نتایج مقدماتی در آستانه فصل سرما, باور مردم را به زد و بند بازی میان کمیسیون ها و حکومت و طرفداری از کاندیدهای مشخص تقویت کرده است. انتخابات ۱۳۹۸, دو بار به تعویق افتاد. طبق ماده ۱۹ قانون انتخابات,ابتدا قرار بود, این جریان ملی در تاریخ ۳۱ حمل ۱۳۹۸ برگزار شود اما تسهیلات, بودجه و عدم آماده بودن شرایط برای کمیسیون های مسئول, انجام آنرا به تاخیر انداخت. دومین تاریخ, ۲۹ سرطان سال جاری بود اما بهانه ها و موانع, باعث شدند باز هم برگزاری انتخابات به تاخیر بیفتد. اما در مرحله سوم, ۶ میزان ۱۳۹۸, روز انتخابات اعلام شد. بدون شرح برگزاری و کم و کیّف این انتخابات, باید تامل کرد که چرا با دو بار تاخیر در زمان اعلام نتایج مقدماتی, هنوز هم نتایج مقدماتی اعلام نشده است. تاریخ اول اعلام نتایج مقدماتی ۲۷ میزان بود و تاریخ دوم ۲۳ عقرب و دلیل تاخیر, اعتراض کاندیدان و مشکلات تخنیکی در انتقال دستگاه های بایومتریک عنوان شده است. مسئولان کمیسیون مستقل انتخابات اظهار کرده اند که این تاخیر ها به تامین شفافیت بیشتر روند انتخابات کمک می کند, ولی آیا به راستی چنین است؟
آیا عدول از تقویم انتخابات و مصلحتی برخورد کردن با یک جریان مهم ملی باعث تامین شفافیت و عدالت می شود؟ در کنار اینها باید تمدید دوره کاری رئیس جمهور غنی را هم اضافه کنیم که دوره ریاست جمهوری وی طبق ماده ۶۱ قانون اساسی کشور, در تاریخ اول جوزای ۱۳۹۸ پایان می یافت اما با تمدید دادگاه عالی به کار خود تا این لحظه ادامه می دهد. اما طبق تقویم انتخاباتی, روز۱۶ عقرب, تاریخ اعلام نتایج نهایی پیش بینی شده است و روز ۲ قوس, تاریخ دور دوم احتمالی, اما بعید به نظر می رسد با توجه به سرکشی ها و اتهام های موجود, که عمدتا متوجه تیم اشرف غنی است, این نتایج در فضایی به دور از تشنج و اشوب و به زودی اعلام شود. صرفنظر از دستکاری ها در تقویم انتخاباتی, مفقود شدن وسایل تخنیکی انتخاباتی و بی سرنوشت ماندن ارای موجود در آنها چالش دیگری است که کمیسیون مستقل انتخابات هنوز راهی برای آن نیافته است.
این دستگاه ها مشمول بودجه ۱۵۰ میلیون دلاری هستند که آمریکا و بریتانیا بخشی از آن را پرداخته اند و بخشی دیگر را حکومت افغانستان. پس تعیین سرنوشت این دستگاه ها و کارت های حافظه آنها هم به تعیین برنده و بازنده انتخابات و شفافیت آن کمک شایانی می کند.
به هر حال حکومت افغانستان و نهاد یوناما و کشورهای حامی افغانستان می باید به طور کامل چالش ها و کاستی ها را در روند انتخابات پیس بینی و آماده مقابله با آنها می بودند که شرایط حاضر, حاکی از قصور همه آنها در امر برگزاری و اعلام نتایج انتخابات در موعد مشخص شده آن دارد. با توجه به راکد ماندن انتظار عمومی برای مشخص شدن رئیس جمهور آینده کشور و شکسته شدن دیوار اعتماد میان مردم و حکومت و میزان رو به کاهش مشارکت عمومی در انتخابات, مرگ تدریجی دموکراسی و تهدید آینده سیاسی کشور, هیچ تصویری از بازگشتن اعتماد و دلگرمی مردم به انتخابات, مشارکت و فرهنگ انتقال مسالمت آمیز قدرت و تساهل نمی توان ترسیم کرد. دلسردی و عدم اعتماد می تواند مهمترین چالش ملت- دولت سازی در افغانستان باشد, امری که پیش زمینه سازوکارهایی مانند انتخابات باشد. هر اندازه که مردم از حکومت فاصله بگیرند بقای نظام و امنیت داخلی به خطر می افتد و این خود بزرگترین تهدید علیه یک حکومت است که در صورت عدم توجه به آن, عمیق و عمیق تر شده و عدم بقای یک نظام را اجتناب ناپذیر می نماید.