سند آزادی

24 قوس 1398
3 دقیقه
سند آزادی

۷۱ سال از روزی که فرانکلین روزولت, رئیس جمهور وقت آمریکا, به تمامی شهروندان جهان نوید چهار آزادی اساسی را داد می گذرد. آزادی بیان, آزادی عقیده, رهایی از ترس و رهایی از فقر, امروز به بخشی از امال بشری تبدیل شده اند.
این آزادی ها, اصولی محوری بودند که هفت سال قبل از تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر, توسط روزولت در کنگره آمریکا مطرح شده بودند. اما روز دهم ماه دسامبر سال ۱۹۴۸ روزی مهم برای ارزش های انسانی در سرتاسر جهان در فضای پس از جنگ جهانی دوم و ویرانی ها و مصائب آن بود.

اعلامیه جهانی حقوق بشر, به عنوان یک ارزش غربی و نقطه تبلور آرمان های مشترک جهانی,  با ۴۸ رای موافق به تصویب رسید. این سند به عنوان یک مکتوب پذیرفته شده جهانی, متضمن رعایت کرامت, انسانیت و آزادی های بنیادی برای هر فرد ساکن در جهان است. افغانستان هم در زمره کشورهای موافق با این سند حقوق بشری بود. امروز و بعد از گذشت قریب به یک قرن از تصویب این سند که به اعتقاد بسیاری از پژوهشگران از حیثیت حقوق بین الملل برخوردار است و جنبه الزام اوری دارد می گذرد, نکته قابل تامل اینست که افغانستان به چه میزان متعهد و پایبند به این سند مهم حقوق انسانی بوده است?

برای سنجش این مسئله فقط به دو معیار بسنده می کنیم.مسئله فقر و دیگری مسئله رهایی از ترس و هراس.

فقر خود زمینه ای برای نقض حقوق بشر است. هیچ کسی را نمی توان یافت که ترجیحش زندگی در فضایی پر از وحشت فقر باشد. وقتی شخصی کمتر از یک دلار( ۷۶ افغانی) در روز درآمد دارد, یعنی وی با بسنده کردن به حداقل درآمد ممکن و رنجی که شرایط زمانی و مکانی بر وی تحمیل کرده است, خود را محدود و نه آزاد می بیند.
طبق ماده ۲۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر, هر انسانی حق دارد صاحب شغل باشد و آزادانه آن را برگزیند به طوری که شرایط کاری, منصفانه و مورد رضایتش باشد. همچنین شخص باید سزاوار حمایت در برابر بیکاری باشد.
من در حالی مشغول نگارش این متن هستم که ۵۴ درصد مردم افغانستان در سال گذشته, یعنی سال ۱۳۹۷ زیر خط فقر زندگی می کرده اند. این یعنی نیمی از جمعیت تخمینی ۳۵ میلیون نفری کشور, ماهیانه کمتر از ۳۰ دلار درآمد دارند. این آمار توسط وزارت اقتصاد و همچنین مرکز آمار منتشر شده اند. حال بدان جهت می توانیم به فقر ناشی از عدم داشتن شغل و درآمد مناسب, برچسپ حقوق بشری بزنیم که بدانیم داشتن کار به مثابه یک مورد از آزادی هایی است که علاوه بر اینکه نباید محدود شود بلکه می بایست توسط حکومت زمینه های گسترش فرصت های دسترسی به کار و حق انتخاب کار برای همه شهروندان به صورت عادلانه فراهم گردد. عدم دسترسی به امکانات و فرصت شغلی مناسب به معنای عدم برابری و عدالت و در نهایت محروم شدن شخص و یا اشخاص از حق حیاتی خود یعنی حق داشتن کار و درآمد مناسب است. فقر خود محدود کننده است و آزادی فردی را سلب می کند. به تبع آن شخص فقیر از قدرت انتخاب ازادانه محروم می گردد.
دیگر حق حیاتی سلب شده افغان ها به عنوان اعضای جامعه بشری, حق زندگی در فضایی امن و به دور از ترس و هراس است.
هنگامی که انسانی مورد تهدید قرار می گیرد به معنای آن است که بر او اجباری تحمیل شده تا کاری را انجام دهد و یا انجام ندهد. بحث جبر و اختیار از مفاهیم مورد تامل در صورت های علمی مختلف است. اجبار به معنای سلب اختیار است و یکی از موارد نقض حقوق بشری. گزافه نگفته ایم اگر ادعا کنیم ویروس تهدید و ترس سالهاست به جان افغان ها افتاده و این بدن را در حال نابود کردن است. یک تحقیق بی بی سی که در سال ۲۰۱۸ منتشر شده است,  نشان می دهد که طالبان به عنوان یک گروه مخالف ازادی و هراس افکن که مسئول بیشترین حملات و کشتار در افغانستان است, به طور عملی ۷۰ درصد خاک افغانستان را تحت کنترل خود دارد. تهدید و ترسی که از این ناحیه علیه افغان ها تحمیل شده است منجر به کوچ از سرزمین پدری و یا در بدترین سناریو منجر به کشته شدن فرد یا افراد می شود. نکته قابل تامل, ناکامی جامعه ای مشترک به نام سازمان ناتو در همکاری با دولت افغانستان است که پس از دوره ای طولانی و صرف هزینه گزاف, در جهت تامین امنیت و مبارزه با ترس و تهدید نتوانسته اند وحشت مترادف با زندگی را در افغانستان پاک کنند.
مضاف بر اینها دولت افغانستان به مانند دیگر دولت هایی که اعلامیه جهانی حقوق بشر به عنوان یک دستاورد کلان تمامی ملت ها و دیگر اسناد الزام آور حقوق بشری بین المللی را امضا کرده اند متعهد و ملزم است تا تمامی ماده های ۳۰ گانه آن را رعایت و اجرای آن را حمایت کند و در گسترش مصادیق آن تلاش کند.

مبارزه با فقر و فقدان امنیت فیزیکی و روانی از مواردی اند که حکومت افغانستان نتوانسته است به صورت تام و کامل ان را به اتمام برساند و کالای اساسی امنیت و ثروت را برای همه اتباعش تامین کند. این خود ثابت می کند که حکومت افغانستان,  ناقض حقوق بشر است چرا که در ماموریت مهم و اساسی خود ناکام بوده است.

حسین جعفری