حسین جعفری
همزمان با بالا گرفتن میزان تنش های نظامی و لفاظی ها میان آمریکا و ایران که به نوعی در صدد تنبیه یکدیگر هستند، سران دیگر دولت ها، مقامات این دو کشور را به خویشتن داری و پرهیز از خشونت دعوت می کنند. کشته شدن فرمانده سرشناس ایرانی توسط جنگنده های آمریکا در بغداد مسبب شروع این تنش ها بود به طوری که خشم و غضب رهبران ایران را برانگیخت. اکنون حس انتقام جویی یک بار دیگر منطقه خاورمیانه را با خطر یک جنگ تمام عیار نظامی مواجه ساخته است. دولت ایران قول داده از امریکا انتقام بگیرد، انتقامی که با ادعای پاک کردن منطقه از حضور نظامیان آمریکایی همراه است. آمریکا هم در پاسخ گفته است نقاط مهمی در داخل ایران را شناسایی کرده و در صورت لزوم به آنها حمله می کند. خط و نشان کشیدن مقامات ایران می تواند به معنای هدف قرار دادن آمریکا و مواضع آنها در هر جای دنیا و مخصوصا افغانستان باشد، جایی که آمریکایی ها نه یک پایگاه بلکه چندین پایگاه و حدود 14000 سرباز مستقر دارند. در حالی که از یک طرف افغانستان یک گام دیگر برای وارد شدن به مذاکره مستقیم با طالبان فاصله دارد و از طرفی دیگر آمریکا و ایران، دو بازیگر مهم در بازی جنگ و صلح افغانستان، در شرایط آماده باش جنگی به سر می برند، این نگرانی عمیق به وجود آمده است که شاید دامنه این خصومت ها روند صلح افغانستان را دچار آسیب و عقب گرد کند. از آنجایی که مسئله جنگ افغانستان معلول عوامل داخلی و خارجی متعددی است، صلح نیز به همان تناسب دارای بازیگرانی است که هر کدام به فراخور منافع خود می کوشند در این بازی، نقشی مثبت و یا مخرب بازی کنند. یکی از عواملی که رسیدن به توافق صلح با طالبان را به تاخیر انداخته همین منافع همسایه های افغانستان است. ایران در همسایگی غربی به لحاظ تاریخی همواره نقش مهمی در تحولات افغانستان بازی کرده است. گلبدین حکمتیار در تازه ترین اظهاراتش اظهار کرده است که آمریکا شرط قطع روابط طالبان با ایران را یکی از پیش شرط های منعقد شدن توافق نامه صلح عنوان کرده است. این موضع گیری آمریکا می تواند بیان گر دو مسئله باشد؛
1 . اهمیت نقش ایران در تحولات افغانستان و نگرانی آمریکا از تاثیر گذاری این کشور بر روند صلح با طالبان
2 . اعمال کنترل بر ایران و قطع همکاری آنها با گروه طالبان برای مجاب کردن طالبان برای پذیرش هر چه سریعتر روند صلح
دامنه فعالیت های ایران می تواند در گستره افغانستان و در جهت مبارزه با آمریکا از راه های مختلفی انجام شود. تجهیز گروه طالبان و یا هر گروه شبه نظامی دیگر، آموزش نیروهای آنان، فراهم آوری امکانات لجستیکی و یا جذب نیرو برای این گروه ها، از عمده نگرانی های دولت افغانستان و آمریکا هستند. ژئو.پلیتیک افغانستان بدان جهت برای ایران حاثز اهمیت فراوانی است که آن کشور می تواند از طریق طالبان حس انتقام جویی خود را ارضا کند و در روند صلح که یک جانب آن آمریکا است، اختلال ایجاد کند از طرف دیگر طالبان می توانند با انجام حملات، خواست های خود را بیش از پیش به هیئت آمریکایی بقبولانند.
هر چند که رئیس جمهور اشرف غنی اعلام کرده است که خاک افغانستان برای حمله یک کشور علیه کشور دیگری استفاده نخواهد شد، اما سلسله ناامنی ها و وجود گروه های مختلف تروریستی در افغانستان عکس این گفته را نشان می دهد. سفر اخیر معاون طالبان، ملا عبدالغنی برادر به ایران، روابط دو طرف را گرم تر و نزدیک تر ساخته است، در همین راستا، رئیس جمهور ترامپ هم اظهار داشت که همکاری طالبان و ایران می تواند در جهت “مبارزه با دشمن مشترک” باشد. دشمنی که به ظن آنها، آمریکا است. افغانستان به عنوان کشوری که هم در همسایگی یکی از طرف های تخاصم است و هم پیمان امنیتی مشترک با واشنگتن امضا کرده، نگران تقابل هایی از این نوع در داخل خاک خودش است چون هر گونه درگیری نیابتی یا مستقیم، بنیان صلح پیش رو در افغانستان را متزلزل می سازد. دولتمردان افغان و همچنین زلمی خلیلزاد این را به خوبی درک کرده اند که انشعاب فکری طالبان، استراتژی های آنان در راه رسیدن به صلح با دولت افغانستان را دچار چند دستگی کرده است. این امر انقیاد طالبان در روند صلح را با چالش روبرو ساخته است چرا که نیاز است برای رایزنی، محورهای گوناگونی را مورد بررسی قرار داد. در تازه ترین تحول، رهبری طالبان با خواست آمریکا برای برقراری یک آتش بس یک هفته ای موافقت کرده اند، این امر از شروط دولت افغانستان برای آغاز گفتگوهای مستقیم میان طالبان و دولت افغانستان هم بود. پذیرش آتش بس و پایبندی به آن نشان گر تعهد طرف های مذاکره کننده، به روند گفتگوهاست که اعتماد میان طالبان، امریکا و افغانستان را بوجود می آورد. فضای اعتماد می تواند در نهایت به حصول توافق صلح از راه گفتگو بینجامد. افغانستان در طول این سال ها شیوه های گوناگونی از حکومت کردن را آزموده و راه های متعددی را برای رسیدن به صلح پشت سر گذاشته است و به این نتیجه رسیده است که هیچ راهی جز گفتگو برای کاهش خشونت ها که منجر به یک صلح دموکراتیک شود، ارزشمند و پایدار نخواهد بود.
تا زمانی که نتوانند از راه گفتگو طرف های دخیل در جنگ افغانستان را مجاب به توقف درگیری کنند، نخواهند توانست صلحی جامع و دموکراتیک را بسازند.