عبدالله آتش
اعلام خبر مبتلا شدن چند تن در ایران به ویروس کرونا همه را به تکاپو واداشته است. عدهای پس از یک سرفه و عطسه و گلو درد ساده به شفاخانهها و کلینیکها هجوم میبرند، عدهای به کل امید و قافیه حیات را باخته و مشغول گریه و زاری هستند …
در مورد ریشه و منشا بیماری بحث ها و گمانهزنیها داغ داغ است. برخی بنیادگرایان دینی و محافطهکاران کرونا را به لذت گرایی و دوری از معنویت و آلودگیهای مادی ربط داده و انتقام خداوند از بشر میدانند، عدهای سعی میکنند کرونا را به تغییرات فصلی ربط دهند، عده دیگری کرونا را نشانه قهر طبیعت و پاسخی به زیادهخواهی انسان دانستهاند، برخی این ویروس را جنگ رسانهای آمریکا علیه دشمنانش به ویژه چین میدانند و عده بسیاری هم ریشه آن را از غذاهای مصرفی مردم چین میدانند.
علت این ویروس هر چه که باشد باعث ترس و نگرانی اکثریت ساکنان کره زمین شده است. (نحوه پوشش خبری این مسئله به خوبی نشانگر این مسئله است).
ویروس “بی ریشه و بی بنیاد” به مانند صدایی بی بنیاد، به مانند بویی بی بنیاد به مانند ایدز و هر چیز بی بنیاد دیگری.. آیا چیز ترسناکتری هم وجود دارد؟؟
در گذشتههای دور مردم هر امر “محیر العقولی” که در ساحت نمادین زندگی انسان قابل تعریف نبود (مانند خورشید گرفتی و زلزله) را به خشم خدایان مرتبط دانسته و با قربانی کردن حیوانات و دعا سعی میکردند از ترس خود کاسته و رضایت دوباره خدایان را جلب نمایند.
اسلاوی ژیژک در یکی از نوشتههایش از قول دوستی تعریف میکند که شبی بر حسب اتفاق برای برداشتن مدارک خود به دفتر خود در طبقات انتهایی محل کارش رجوع میکند و قبل از روشن کردن چراغها، از پنجره ساختمان روبرویی دوستش را در حال رابطه جنسی با منشی مشاهده میکند. او تصمیم میگیرد دوستش را آزار داده و شوخی خطرناکی با او نماید و به این خاطر به او تلفن کرده و همین که دوستش تلفن را بر میدارد با صدایی عجیب میگوید: “خدا هر آنچه را که میکنید میبیند”، دوستش با اینکه شخصی غیر مذهبی بود با شنیدن این جمله دچار چنان ترسی میشود که در جا سکته میکند. چرا که صدایی را میشنود که هیچ منشاء عقلانی و توجیهپذیری برای آن وجود نداشته است. و در ضمن خدایی که او به ان چنان اعتقادی نداشت از جهان نمادین به جهان واقع او ورود میکند.
ویروس کرونا درست مانند این صدای بی منشاء ترسها را برانگیخته و قلب را به لرزش میافکند.
این ویروس بدون منشا که حتی خارج از عرصه نمادین و پذیرفته شده زندگی آمده ویروسی است که از ساحت عقلانی نشده به زیست جهانمان که همان جهان واقعی ما هست هجوم آورده و آن را خدشه دار میکند. این امری که حتی نمادین نشده با نزدیک شدن به جهان واقع ما ریشه اصلی هراس امروز ماست، هراسی که هر فرد را وادار میکند تا علت آن را با یک دلیل عقلانی برای خویش توجیه پذیر نماید.
کرونا برای هر کس بار معنایی خاص خود را خواهد داشت. یکی آن را به دشمنان نسبت خواهد داد، دیگری خواهد گفت “کار خودشان است” (امریکا و اسرائیل و امپرایلیسم جهانی) و آن دیگری قهر طبیعت را عامل اصلی این ویروس معنا خواهد کرد و دیگری ان را خشم خداوند در مقابل بندههای گوش نابرفمان است.
این ویروس هر چه هست مطمعنا به زودی محو خواهد شد ولی ویروسها، صداها و چیزهای ناشناختهی زیادی هستند که حتی در جهان نمادین ما ورود نکردند و اگر روزی بدون نمادین شدن به جهان واقع ما ورود کنند باز نیز این هراس و وحشت را در دل انسانها خواهد انداخت.