محمد اشرف غنی و عبدالله عبدالله بعد از سه ماه تنش سیاسی برای کرسی مقام ریاست جمهوری دیروز به توافق رسیدند که در کنارهم بر بنیاد یک توافق نامه سیاسی با نظارت تیم شش نفری در حکومت کار نمایند.
این توافق نامه در ارگ ریاست جمهوری میان آقای غنی و عبدالله عبدالله با حضور محدود رهبران سیاسی و حکومتی به امضاء رسید.
این توافق نامه سیاسی بر نتیجه انتخابات ریاست جمهوری که مملو از تقلب بود مهر تأیید گذاشت و فراتر از دموکراسی برشکست دموکراسی به منظور قدرت سیاسی عمل کرد.
این خود تکرار بدتراز سرنوشت حکومت وحدت ملی محسوب می شود که در پنج سال حکومت بنام وحدت ملی نه تنها به وحدت که روزنه و پاسدار صلح است ارج گذاشته نشد بل پیش زمینه های صلح پروری بیش از پیش ضعیف گردید.
دراین توافق نامه سیاسی تقسیم قدرت الویت دارد که براساس این هرکدام برخلاف منافع ملی و پاسداری از صلح و حدت ملی گام برداشته اند.
تنش آفرینی برای کسب قدرت میان رهبران سیاسی حکومت وحدت ملی یک تجربه تلخ وناکام بسوی صلح پروری ، ختم جنگ ، فساد اداری وحاکمیت قانون بود ، این تنش ها رهبری سالم حکومت داری را بسوی قهقرا سوق داد.
اکنون از یک طرف کشور به سرنوشت نگران کننده به سر میبرد و از طرف دیگر فرصت های گفت وگوی صلح برای ختم جنگ فراهم شده است.
این نگرانی مطرح است که در این بین، حکومت جدید چگونه از پس این همه جنگ طلبی برآمده و به صلح میرسد؟ پرسش اساسی این است که این حکومت آیا به چیزی به نام صلح باور دارد یا مانند خلفاش با بازی با کلمات، وقت گذرانی میکند؟
حالا محمد اشرف غنی و عبدالله عبدالله با این توافق نامه سیاسی برای قدرت، آیا با کارت خلفاش به همان بازیی تکراری ادامه میدهد؟ حکومت با رأی مردمی شکل گرفته است که رویکرد صلح در پیش گرفتهاند. اما اگر قرار باشد با رأی این مردم بار دیگر همان بازیی موش و گربه تکراری ادامه یابد از همین حالا باید راه این مردم را از دولت، جدا شده تلقی کرد. چرا که در آن صورت، راه دولت از مردم جدا افتاده است. دولتی که تعریف روشنی از دوست و دشمن نداشته باشد چگونه میتواند مدافع و امانتدار رأی میلیونها آدم این سرزمین باشد؟
افزایش ناامنی در روستاها و حملات انتحاری در شهرها ناشی از سیاست غلط و ناشیانهای است که در این سالها با عاملان جنگ و دشمنان صلح در پیش گرفته شده است. ادامه و از سرگیری این سیاست حالا از سوی هرکسی که در پیش گرفته شود به معنی تجربه ناکارآمدیهای گذشته است. ماهها بردباری و حوصله برای روشن شدن نتیجه انتخابات به معنی به سخره گرفتن شعور مردم نیست! برنده انتخابات به این معنی نیست که مردم را یکبار دیگر تا انتخابات بعدی به فراموشی سپرد.
به نظر میآید این حکومت از همین حالا با ضعف رهبری در میان تنش سیاسی روی قدرت، خواسته و باور ملت را به بازی گرفته است. از دیگر سو، چانه زنیها بر سر تقسیم قدرت به اندازهای بالا گرفته است که پایخت کشور هم جولانگاه تاخت و تاز عوامل جنگ و دشمنان صلح شده است. رسیدن به صلح به معنی معامله با عوامل جنگ و دشمنان صلح و امتیاز دادن به آنها نیست. مردم با رفتن به پای صندوقهای رأی، به این وضعیت و این سیاست، نه گفتند.
اگر توجه و الویت رهبران این حکومت تقسیم قدرت و گرفتن امتیازات حکومتی باشد سرنوشت کشور بد تر از دوره حکومت وحدت ملی خواهد بود.
حالا باید برای نجات کشور از وضعیت موجود که هر روز شاهد قربانی شدن مردم افغانستان در جنگ و انتحار هستیم ، حاکمیت قانون، شایستگی و صلح پروری را به هدف حفاظت از منافع ملی سرمشق قرار داده گام های استوار و سازنده برداشته شود.