صلح خواهی، جمهوری مردگان!

23 جدی 1399
6 دقیقه
صلح خواهی، جمهوری مردگان!

نویسنده: یزدان حاتمی

عنوان جمهوری مردگان را از اسم معجون رمان”سمفونی مردگان” به عاریت گرفتم.  سمفونی مردگان رمانیست بسیار تراژیک و غم‌انگیز اما بسیار زیبا و عالی که برای همیشه در ذهن خواننده باقی می ماند. این رمان، حکایت شوربختی مردمانی است که مرگی مدام را بر دوش می کشند و در جنون ادامه می یابند. زندگی معتادان افغانستان مصداق عینی و واقعی این رمان است، در واقع این رمان سرنوشت انسانهای معتاد این سرزمین را به تصویر می‌کشد. در این نوشته میخواهم نظر کوتاه در مورد اعتیاد و خواست جوانان معتاد در مورد صلح داشته باشم.

۱. اعتیاد چیست؟
صاحب نظران تعاریف مختلف برای اعتیاد تبیین کرده اند که در اینجا بصورت فشرده به سه مورد آن اشاره می کنم.
در سال ۱۹۵۰ سازمان ملل متحد تعریف زیر را برای اعتیاد به مواد مخدر ارائه كرد:«اعتیاد به مواد مخدّر عبارت است از مسمومیت تدریجی یا حادی كه به علت استعمال مداوم یك دارو اعم از طبیعی یا تركیبی ایجاد می شود و به حال شخص و اجتماع زیان آور است». در تعریف دیگر اعتیاد عبارت از تعلق یا تمایل غیر طبیعی و مداومی‌ که برخی از افراد نسبت به بعضی از مواد مخدر پیدا می‌کنند؛ منظور از اعتیاد، استفاده غیر طبی و مکرر از داروست که به ضرر خود مصرف کننده یا دیگران می‌باشد.۱ و معتاد به کسی اطلاق می‌شود که یک یا بیش از یک ماده مخدر را طور دوام‌دار استعمال و به آن وابستگی داشته باشد۲.

۲. علل و عوامل اعتیاد
اندیشمندان، روانشناسان و جرم شناسان علل اصلی اعتیاد را در سه سطح فردی، خانوادگی و اجتماعی بررسی کرده اند:
علل فردی اعتیاد؛ مشکلات روانی، شخصیت نابهنجار، فرار از زندگی تکراری و ضعف اراده می باشند.
علل خانوادگی اعتیاد؛ آزادی بی‌حد و قیودات بی‌حد، رفاه و فقربیش از حد اقتصادی، کمبود محبت در خانواده و تبعیض بین فرزندان در خانواده و نابسامانی‌های دیگر خانوادگی دانسته شده است.
عوامل اجتماعی اعتیاد؛ بیکاری، نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی، دسترسی آسان به مواد مخدر، زندگی نا مناسب در محله زیست و جغرافیایی کشور، ضعف قوانین در خصوص اعتیاد و ضعف در اجرای قوانین از سوی حکومت از عوامل اجتماعی اعتیاد عنوان شده است.

۳. پیامدهای اعتیاد
اعتیاد در یک جامعه عوارض و پیامد های منفی گوناگونی رادرعرصه های مختلف اقتصادی، جسمی، روانی و اجتماعی بر جا می گذارد. در گستره اقتصادی پیامد های ناشی از اعتیاد؛ لطمه زدن به اقتصاد فرد، خانواده و جامعه، ضعف مالی به اثر خرید مواد مخدر و بیکاری مي باشد. در زمینه جسمی؛ نا راحتی های عصبی، اضطراب، نا راحتی های عضلانی، ریزش مکررآب از بینی و چشم و بی اشتهایی از آفت هاي صحی و روانی اعتياد مي باشد.
در عرصه اجتماعی؛ بی نظمی و مختل کردن نظم عمومی، ضعف بنیاد خانواده و اجتماع، زیرپا گذاشتن مقررات جامعه، افزایش انحرافات از قبیل دزدی و فحشا و راهگیری از آفت های اجتماعی این پدیده می باشد. هم چنان درعرصه روانی، ضعف شخصیت، ضعف عاطفه، عصبی بودن فرد، بی تفاوتی روانی، تزلزل شخصیتی،ضعف اراده و اعتماد به نفس و بی تفاوتی نسبت به مسوولیت های فردی و خانوادگی از پیامد های منفی روانی ناشی از اعتیاد می باشند که معتادان به صورت اکثر از این آفت ها رنج می برند.

۴. صلح خواهی
برای همه‌ای ما پل‌سوخته نام آشنایی درغرب کابل است؛ مکانی که نامش با آتش و دود گره خورده است. در این مکان شمع زندگی و جوانی هزاران جوان خاموش می گردد. حالت جنگی و مشکلات کشور، “پل سوخته” را به محل زنده گی افرادى مبدل کرده است که مرگ تدریجی، زنده گی و آرزوهای صلح آنها را تهدید می‌کند. لباس‌های پاره، پاره و موهای ژولیده معتادین که در پایتخت کشور زیر این پل نشه می‌کنند و بیشتر آنها در این هوای سرد زمستان، شب و روز خود را سپری می‌نمايند، توجه مردم را به خود جلب می‌دارد. با توجه به این وضعیت معتادین، ممکن برخی‌ها احساس کنند که این کتلۀ از مردم، ممکن است برای شکستاندن خمار شان تنها در فکر به دست آوردن مواد مخدر باشند، اما چنین نیست؛ قلب‌های آنان نیز پر از درد و شکوه از وضعیت جنگی و ناامن کشور  شان می‌باشند، جنگ را عامل عمدۀ اعتیاد و وضعیت ناگوار خود می‌خوانند و می‌گویند که تامین صلح در کشور، آرزوی بزرگ آنها است.
محمد ریحان که ۲۸ سال سن دارد، یکی معتادان پل‌سوخته است، او که با دستان لرزان خود چشمانش را لمس و پاک می‌کرد، گفت:” برای فراموش کردن دردهای جنگ و حاصل کردن سکون در زنده گی، به اعتیاد رو آورده است. حکومت باید جلو جنگ را بگیرد، جنگ سبب بدبختی ما گردیده است”. این جوان که با زبان انگلسی نیز صحبت کرده می‌تواند، گفت که از دانشکده کمپیوترساینس یک دانشگاه خصوصى در پشاور فارغ شده است. وی بار بار از جنگ شکایت می‌کرد و افزود:«اگر جنگ و بدبختی نمی بود، حتماً کار و وظیفه می‌داشتم، در خانه و قریۀ خود می‌بودم، در این جا زیر پل چه می‌کردم؟ اگر خداوند مهربان رحم کرد و در کشور ما صلح تامین شد؛ برای بازسازی و آبادی کشور و خانواده‌ام، اگر کار دیگری نباشد، دست کم جارو خو کرده می‌توانم. صلح برای همه حایز اهمیت است، ما امروز زير پل زندانی هستیم، پرنده گان نیز در قفس آرزوی تامین صلح و آزادی را دارند، صدا می‌زنند و آزادی می‌خواهند». این جوان افزود که صلح به خاطرى برای معتادین مهم‌تر از دیگران است که اگر صلح باشد، تداوی می‌شود، برای شان فرصت‌های کاری ایجاد شده می‌توانند؛ اما اگر جنگ ادامه یابد، به دلیل بیکاری شمار معتادین به گونۀ روزافزون افزایش خواهد یافت. اگر صلح تامین نشود، آیندۀ آنها مرگ خواهد بود، برخی‌ها در جنگ کشته خواهند شد و تعدادی هم به سبب اعتیاد به مواد مخدر، زنده گی شان را از دست خواهند داد ( پژواک).

گاه و بیگاهی که از روی پل‌سوخته رفت و آمد می‌کنم برای چند دقیقه‌ی به وضعیت تراژیک و غم انگیز گروه از جوانان معتاد که زیر پل لانه ساخته، زندگی و سرنوشت اش را دود می کنند، به‌ فکر فرو می‌روم و خودم را دقایق در جایگاه آنان قرار داده و در برهوت بی‌سرنوشتی و خودفراموشی سپری می کنم.
بر اساس فهم عمومی، پل مفهوم ارتباط و وصل کردن را دارد نه فصل کردن را، پل نجات بخش و رهایی آور است اما این جا در غرب کابل، پل نماد فصل و تبهاهی و مرگ است. پل‌سوخته اکنون کابوسی شده برای افرادی که همه روزه از آن می گذرد و یا کسانی که در زیر آن پناه می برند.
آمار دقیق از میزان معتادان در کشور وجود ندارد. بر اساس داده‌های وزارت صحت عامه حدود سه میلیون جمعیت افغانستان معتاد اند و هشت هزار آن در کابل به سر می برند. بخش زیاد این معتادین در هوای سرد استخوان سوز بدون داشتن کوچک ترین امکانات و سرپناه زندگی می کنند. این جمع منبع عایداتی ندارند و هزینه خورد و خوراک و مواد مصرفی خود را از بذهکاری و دزدی بدست می آورند. دزدی مهم‌ترین منبع عایداتی معتادین دانسته می شود. اگر در یک شهر هشت هزار دزد در طول شبانه روز یکبار دست به دزدی بزنند، دیگر هیچ آرامشی روانی و امنیت اجتماعی در شهر وجود نخواهد داشت.
با وجود وضعیت اسفبار و تآسف‌بار این جمعیت و تهدید و خطرات که از سوی آنها برای مردمان محل متصور است دولت مردان که مدعی حمایت از حقوق شهروندی در چارچوب نظام جمهوری است هیچ پلان و برنامه‌ای تعریف شده و منظم برای مدیریت این بحران و اصلاح این وضعیت ندارند. گویا این معتادین در سرزمین بیگانه و در جزیره تافته جدا بافته زندگی می‌کنند. امید می‌رفت که برنامه میثاق امنیتی توجه جدی روی این مسئله داشته باشند اما به نظر می رسد که از ذره بین میثاق امنیتی به رهبری آقای صالح معاون دوم رئیس جمهور به دور مانده و به آن پرداخته نشده است. جای تعج این جا است آقای صالح به عنوان کار گذار برنامه میثاق امنیتی از حضور این کتله عظیم که دست به سرقت و دزدی می زنند به درستی واقف است اما برای حل این معضل اجتماعی کدام طرح پلان ندارد و عجیب تر از آن که خود معاون دوم رئیس جمهور از دزدی این گروه لب به شکوه گشود و در جلسه روز دو شنبه چهاردهم جدی چنین می نویسد:” برای آنهایی که مصروف فعالیت های کباری و خرید و فروش آهن کهنه استند هشدار داده میشود که از خریداری مواد دزدی شده مربوط به تاسیسات شهری ابا ورزند. قرار ارزیابی ها در شش ماه گذشته به ارزش بالاتر از پنجاه ملیون افغانی تاسیسات شهری مانند چراغ ها و زباله دانی ها توسط معتادین دزدی شده و به کباری ها به قیمت ناچیز به فروش رسیده است. اگر پس از یک هفته بازهم خریداران کباری به خریداری مواد تاسیسات شهری ادامه دادند به اتهام دزدی دارایی عامه دستگیر میگردند”.
اگر دولت به این وضعیت تراژیک و غمبار رسیدگی نکنند، نه تنها گراف معتادین سیر صعودی خواهد داشت بلکه جغرافیائی اعتیاد چاق‌تر و گسترده تر شده و دامن جوانان و خانواده های بیشتر در آتش اعتیاد خواهد سوخت.
سرانجام می توان گفت اگر در یک کشور حدود سه میلیون معتاد حضور داشته باشند، دیگر به گروه‌های تروریستی و گروه‌های تبهکار که دست به ناامنی و تخریب بزنند نیاز نیست، حضور ۳ میلیون معتاد/ دزد در سراسر کشور و حضور هشت هزار معتاد/ دزد در شهر کابل که زندگی شان متکی بر دزدی و بدهکاری‌اند کافی است یک دولت را به چالش کشانده و یک کشور را نابود سازد.

منبع:

۱- (محققی، ۱۳۸۵: ۲۴و ۲۵)

 ۲- (وزارت عدلیه افغانستان، ۱۳۸۹: ۱۷).