نعمت الله طنین
گروه طالبان پس از غیابت چند ساله در سال ۲۰۱۳دو باره بر سرزبان ها افتاد و در شماری از ولایات اقدام به تحرکات نظامی کردند، حکومت بنابر بر هر دلایلی بجای اقدام نظامی علیه آنها در تلاش یافتن راحل منطیقی از طریق گفتگو بودند طوریکه حامد کرزی رئیس جمهور وقت بار ها طالبان را برادر خوانده و از آنها تقاضا نمود تا دست از جنگ و برادر کشی بر دارند و به زندگی عادی برگردند. تلاش های که نتیچه نداد و صدا های که از سوی مخالفان مسلح شنیده نشد و نتیجه معکوس داشت خشونت اوج گرفت، تلفات ملکی به بالا ترین سطح آن رسید طوریکه روزانه دها تن افراد ملکی بی گناه قربانی این خشونت ها می شود.
با آنگه رسیدن به صلح از هر نگاهی ارزشمند است و گام برداشتن برای آن ارزشمند تر است اما آنچه در اذهان مردم به عنوان یک سوال باقی مانده اینکه طرف مقابل ما صلح می خواهد؟ یا اینکه می خواهند از راه زور به قدرت برسند چیزیکه از دید مردم و دنیا مردد است.
قانون اساسی کشور مبتنی براصول و ارزشهای مسلمی است که نمی توان از آن برای رسیدن به هر هدفی از صلح عبور نمود و آنرا نادیده گرفت؛ زیرا دراین صورت صلحی درکار نخواهد بود بلکه تسلیم شدن در برابر خواسته های یک گروه پاگذاشتن بالای تمام ارزش ها و اصول است.
ولی حکومت برای ایجاد فضای اعتماد تا اکنون به بسیاری از خواست های این گروه از جمله رهایی پنچ هزار زندانی لیبک گفت و شرط گذاشت تا دوباره به صفوف مخالفین نه پیوندد ولی هیچ گدام از زندانیان پس از رهای به خانه های شان نرفتن و سنگرهای جنگ را داغتر از قبل ساختند.
با آنکه در موضع گیری های حکومت و سیاست گذاری ها در روند صلح تناقض های دیده می شود که نمی توان از آن چشم پوشی کرد و باید روی آنها مکث کرد. دولت افغانستان اعلام کرده است صلح خواست مردم افغانستان است و حکومت از آن حمایت می کند مشروط بر اینکه گروه طالبان از جنگ و خونریزی دست بردارند، آتش بس اعلام کند، دستاورد های چندین ساله، پذیرفتن قانون اساسی کشور، حقوق بشر، حقوق زنان، پایان دادن به خشونت و جنگ علیه مردم افغانستان و قطع رابطه کامل با گروه های تروریستی را مخالفان مسلح بپذیرند.
برعکس دیده میشود که طالبان بدون اینکه به خواست های حکومت پاسخ مثبت دهد، به لحن اظهارات آنها تغیر بیاید با بی اعتنایی تمام به راهش ادامه می دهند. ولی با بادر نظرداشت مورد که طالبان مطرح کرده اند حکومت حاضر می شود و بر آغاز مذارکرات موافقت می کند و حاضر به مذاکره شود.
آغاز مذاکرات دوحه، امید های که به خاک یکسان شد
با آغاز مذاکرات بین الاافغانی در دوحه و رو برو شدن نماینده گان حکومت و گروه طالبان که پس از سالها همدیگر را در آغوش گرفتن ظاهراً چراغ سبزی برای مردمی خسته از جنگ بود که با گذشت چند ماه نتایج مطلوبی نداشت، طرزالعمل نهایی نشد.
شماری از تحیلیل گران بدین باور اند که طالبان بجای اینکه به فکر مذاکرات صلح باشند بیشتر متوجه انتجابات امریکا بود و بر پیروزی ترامپ می اندیشیدند، پس از ماها چانه زنی طرفهای مذاکره کننده را خسته ساخت، نماینده گان دو طرف یکی به زداگاه شان رفتن و دیگری به پایگاه نزد یاران قدیم، اینبار گروه طالبان را شانس یاری نکرده ترامپ باخت و بایدن تجدید نظر در توافق نامه میان امریکا و گروه طالبان را در صدر برنامه های کاری شان قرار داد. ظاهراً طالبان دست شان از آسمان و پای شان زمین کنده شده باید راه های دیگری را جستجو کند.
دست طالبان به دامن ایران
هرچند این خطر وجود داشت که با امضای تفام نامه میان طالبان و امریکا تمام دستاورد های 18ساله و روند سیاسی موجود زیر پاگذاشتن دستاورد های مدنی و سیاسی مردم افغانستان تمام شود. اما دم و دعای این گروه برای پیروزی ترامپ نتیجه نداد و تیرشان به سنگ خورد، این گروه بدنبال یاری گیری جدید برآمد دست بدامن دشمن دیروزی شان برده از آنها طلب استمداد نمودند.
واضح است که تهران به جای اینکه از این گروه حمایت سیاسی کند همانند پاکستان و سایر کشور ها به عنوان ابزار علیه رقبای منطقوی و غرب استفاده می کند.
آنچه مبرهن است گروه طالبان اراده برای مذاکره وصلح با حکومت ندارد طوریکه بار ها اعلام کرده اند که حاضر به مذاکره بادولت افغانستان نیستند و سوی هم شواهد نشان میدهد که طالبان صلاحیت و استقلالیت در تصمیم گیرهای کلان سیاسی ندارد تلاشهای حکومت طوریکه در جریان ۱۸ سال گذشته نتیجه نداده است باز هم بی نتیجه خواهد بود بقول معروف حکومت آویزان طالبان گریزان.