ماییم لاله‌های زردی در این بوستان صلح

13 اسد 1400
2 دقیقه
ماییم لاله‌های زردی در این بوستان صلح

صلح

ماییم لاله‌های زردی در این بوستان صلح

بارانی هم نباریده بر ما از آسمان صلح

آواره و مهاجر و بی خانمان هنوز

ویرانه و خراب خانه ما از فقدان صلح

ماییم جنگ و دهشت و تزویر و انفجار

گیریم به هر معضلی در این جهان صلح

از دانش و ترقی و فرهنگ و رشد چنان

دوریم و جا مانده ایم از کاروان صلح

تحصل کرد دیگران زمنابع غنی و ما

ناکام هردو صحنه ایم و امتحان صلح

آتش بس و آشتی ما فتنه و فقط

یک روز دو روز بوده ایم ما میزبان صلح

این ملتی که داد هزاران جوان و پس

آخرچرا نمیرسد به ما آب و نان صلح

تشنه برای صلح و دلداده همچنان

صادق و صاف ملتیم از رهروان صلح

در این زمین زاده ایم و جان گرفته ایم

بهتر ز مردم ما نیست کسی پاسبان صلح

طرح زنو ریزیم و گلشن بی افکنیم

گویا که میرسد از راه عاشقان صلح

باهمت و شجاعت و از دل قدم نهیم

آهسته و دقیق از پی این ساربان صلح

بایسته نیست توقف و ما در تحرکیم

با نسل نو به پیش بسوی زمان صلح

واعظ بگفت که باشعر نشاید رسید به صلح

شعر است غزل و  نغمه و ما بلبلان صلح

نفرت ز جنگ داریم و از ظلم خسته ایم

مشتاق، بیقرار و از ته دل خواهان صلح

باید سریع گذشت ز بمبست و جاده ها

در فرصت که داد به دست جوان صلح

ارشاد مکتوب است که با همدیگر زنیم

چنگی به اتحاد و حدت و بر ریسمان صلح

کاغذ به سر رسید و مرکب تمام گشت

از بس که نظم نوشتیم از زبان صلح

خواهم نوشت شعر و حتی ز خون دل

تا آن دمی برسیم ما به آرمان صلح

محمد رسول حسن‌یار بلخابی