نویسنده: دکتر ملیک ستیز
در ۲۵ سال پسین با کشور های پس از جنگ و در حال منازعه کار کردم که درسهای بزرگی از آن آموختم. حالا یکی از درسهای کلان زندگیام را با شما شریک میسازم. خواهش میکنم این درس را در زندگی تان استفاده کنید و نگذارید که خود، خانواده و نزدیکان تان قربانی تروریزم شوند. راستش سالها طول کشید تا من این درس را آموختم. اما امروز تلاش میکنم تا شما را با این نوشتهی کوتاه از آن آگاه سازم. چون دوست تان دارم.
این درس شناخت از پدیدهی وحشتناکی به نام تروریزم است. من شش نوع و یا گروه تروریست را میشناسم:
نخست، تروریست انسان:
اعضای این گروه تروریستانی هستند که انسانها را به هدف ایجاد وحشت در جامعه به قتل میرسانند و خود بر آن وحشت حاکمیت میکنند.
دوم، تروریست وجدان:
اعضای این گروه تروریستانی هستند که با فریب و تذویر و با پخش دروغهای شاخدار بر شانه های مردم سوار میشوند و وجدان جامعه را ترور میکنند. این گروه اخلاق اجتماعی را هدف قرار میدهد.
سوم، تروریست دینی:
اعضای این گروه با سؤ استفادهی سیاسی از دین اهداف شوم خود را بر انسانها تحمیل میکنند. این گروه با سؤ تعبیر از نام خدا و فرستادگان او بر ایمان و باور جامعه حاکم میشوند. این گروه اعتدال، تساهل و تسامح را در جامعه ترور میکنند.
چهارم، تروریست دولتی:
اعضای این گروه تروریستانی هستند که با استفاده از منصب و قدرت سیاسی ترس و دهشت را در جامعه حاکم میسازند. این گروه آزادی را در جامعه محدود میسازند و پدیدهی به نام شهروند و حقوق شهروندی را ترور میکنند.
پنجم، تروریست فکری:
اعضای این گروه کسانی هستند که به هدف سیاسی – ایدیالوژیک مخالفین خود را حذف میکنند و استکبار فکری را در جامعه حاکم میسازند. گروه پنجم بد ترین و خطرناکترین نوع تروریست است چون به نام قلم، کتاب و روشنفکر در خدمت چهار گروه بالایی قرار میگیرد. این گروه انسان، انسانیت، دولت و جامعه را ترور میکند.
ششم، تروریزم بینالمللی:
اعضای این گروه اهداف سیاسی خود را از طریق شکلدهی شبکه های منطقهای، فرا منطقهای و جهانی برآورده میسازند. جوامعی که فرصت را برای پنج نوع تروریزم بالایی فراهم میسازند، قربانی تروریزم بینالمللی میشوند.
تجارب و آموزه های من نشان میدهند که به هر قدری دامنهی این شش گونه تروریزم در جامعه برچیده شود، به همان پیمانه ارزشها انسانیتر، دولت قانونمندتر، اقتصاد پویاتر و توسعه استمرار پیدا میکند. اما برعکس به هرقدری که این شش نوع تروریزم در جامعه ترویج و تعمیم یابد به همان پیمانه ارزشهای انسانی زیرپا، دولت نا مشروع، اقتصاد مافیایی و توسعه نا پدید میشود.
راه حل:
میخواهم با تاسف فراوان بنگارم که افغانستان دچار هر شش نوع تروریزم است. من این راه حل را پیشنهاد میکنم.
نخست، آگاهی : ما وظیفه داریم تا خود، خانواده، اقارب و بلاخره هر هممیهن خود را از شیوه ها و روشها این شش گروه خطرناک تروریستی آگاه بسازیم.
دوم، تمرین : ما وظیفه داریم تا همدیگرپذیری را در مناسبات خود تمرین کنیم. با همسر، فرزند، والدین و هر مخاطب خود حس مدارا و شکیبایی را ارزانی کنیم. ترویج این حس سبب میشود که تروریستان نتوانند بر اعضای خانوادهی ما رخنه کنند.
سوم، پژوهش :ما وظیفه داریم تا روی شش نوع تروریزم کار های عمیق تحقیقی و اکادمیک انجام دهیم تا عوامل گسترش آنرا در جامعهی خود شناسایی کنیم. تا زمانیکه ما کار عمیق علمی برای مهار سازی تروریزم انجام ندهیم، تروریزم از ما سربازگیری خواهد کرد.
چهارم، دولت سازی : ما وظیفه داریم تا دولت، قانون و سیاست را انسانی سازیم. تجربه های جهانی نشان داد که هومونیزم یا انسانگرایی بهترین ابزار شکست تروریزم است.
پنجم، فقرزدایی : فقر مادر پرورش تروریزم در جامعه است. خانواده، جامعه و دولت فقیر سربازان هر شش گروه تروریزم را به بار میآورند. پس چه خوب است که برای آینده بهتر از امروز سرمایهگذاری کنیم. این سرمایهگذاری تعلیم، تربیت و تحصیلات بیشتر است.