ادبیات جنگ و صلح در قرآن

24 ثور 1401
2 دقیقه
ادبیات جنگ و صلح در قرآن

اساسا میان دو فرقه مسلمان جنگ گناه بزرگ محسوب می‌شود و به همین دلیل قطع فوری جنگ واجب است، لذا بر سایر مسلمانان واجب شده است که طرفین جنگ را به قطع جنگ فرا بخواند اگر یک جانب قبول نکرد، متجاوز محسوب می‌شود بر سایرین است که با طرف متجاوز به هر وسیله مشروع از جمله از طریق جنگ مخالفت کنند تا دست از تجاوز بردارند و به امر خداوند که قطع جنگ است تن در دهند.

بعد از قطع جنگ‌، منازعه خویش را بر اساس عدالت حل کنند و این مرحله دوم صلح دائمی است. صلح اول به معنای قطع جنگ است، صلح دوم حل منازعه بر اساس عدالت است.

این دو نکته، حکم صریح قرآن است.

هیچ مسلمانی چه به صورت فردی و چه به صورت گروهی حق ندارد بر املاک ، مسکن ، جان و مال سایر مسلمانان تجاوز کنند.

جنگ‌ اساسا در میان مسلمانان حرام شده است و راه حل مشروع برای حل منازعه به حساب نمی‌آید.

در جنگ با کفار محارب نیز تاکید قرآن بیشتر بر صلح است تا جنگ‌، آیات قتال و آیات صلح در کنار هم قرار داده شود مطالعه شود منصفانه دیده شود وزن کدام یک سنگین‌تر است. برخی از محققان معتقدند علت جنگ‌با کفار کفر آنان نیست بلکه تجاوز و فتنه آنان علیه مسلمانان است. منظور از فتنه این است که مانند کفار قریش مسلمانان را شکنجه، اخراج اجباری و مانع از دین داری شان شوند و به جهت مسلمان بودن شان، آنان را در معرض تجاوز، قتل و شکنجه قرار دهند.

هیچ گروهی حق ندارد، گروه مخالف خویش را سرکوب کند و هیچ گروهی حق ندارد از راه زور خود را بر سرنوشت مسلمانان مسلط کند.

در آخر باید افزود جنگ میان دو گروه مسلمان ، جنگ‌بر سر اسلام نیست بلکه جنگ سیاسی و جنگ قدرت است ، یعنی نوعی منازعه قومی و سیاسی است که باید بر اساس عدالت حل شود نه از راه جنگ‌. در این‌گونه جنگ‌ها استفاده از مفهوم بغاوت برای سرکوب خواست سیاسی و تحمیل قدرت خویش چندان مبنای استوار قرآنی ندارد، از نگاه قرآن باغی گروهی است که بر جنگ اصرار می‌کند و به حل منازعه بر اساس عدالت تن در نمی‌دهد.

این نکات به خوبی از قرآن قابل فهم است. یعنی جزو محکمات است که اصولا موارد مبهم با ارجاع به این موارد فهمیده شوند.

اگر ما مسلمانان به حکم مسلمان بودن که احتیاط در خون، مال و عرض مسلمانان را از هرچیزی دیگر مهمتر می‌دانند این احکام را مبنای عمل جمعی خود قرار دهیم می‌توانیم صلح عادلانه ایجاد کنیم و مانع جنگ شویم. افغانستان همیشه به وجود یک جنبش ضد جنگ، خشونت و سرکوب احتیاج داشته است. تا این جنبش به وجود نیاید، به صلح پایدار نمی‌رسیم.