تعامل با طالبان؛ منافع سیاسی یا ارزشهای حقوق بشری

تعامل با طالبان؛ منافع سیاسی یا ارزشهای حقوق بشری

تعامل با طالبان یکی از موضوعات مورد بحث امروز سازمان ملل و سایر کشور های دخیل در افغانستان است. به هرحالت، تعامل با طالبان بدون در نظر داشت ارزشهای حقوق بشری معنا نخواهد داشت. طالبان بدون چون و چرا باید به ارزشهای حقوق بشری احترام بگذارند تا برای تعامل واجد شرایط شناخته شود.در غیر آنصورت، یک گروه ناقض حقوق بشر بوده و هیچ تعاملی با این گروه بدون احترام به حقوق بشری مردم افغانستان ارزشی نخواهند داشت.

بعد از خروج نیروهای جامعه جهانی، سقوط دولت جمهوری اسلامی افغانستان در ماه  آگست ۲۰۲۱ و به قدرت رسیدن گروه طالبان، موضوع ” تعامل با طالبان” نقطه بحث کشور ها و سازمانهای مختلف بوده است. تعداد کشور ها و سازمانها علاقمند به تعامل با گرو طالبان بوده است. کشورهای مانند پاکستان، هند، روسیه، چنین و بعضی کشورهای دیگر. این کشورهای سفارت خانه های افغانستان را به گروه طالبان سپرده اند و بعضی معاملات تجاری هم با افغانستان دارند.گرچند هیچ کدام از این کشورها تا هنوز طالبان را به عنوان یک حکومت به رسمیت نشاخته اند. از سوی دیگر تنش های سیاسی بین کشورهای دخیل در افغانستان تاثیراتی منفی روی موضع کشورها در مقابل طالبان خواهند داشت. کشورهای مختلف به شکلِ برای حفظ منافع شان با طالبان روابطی دارند و دیگر کشورها را نیز در این زمینه تشویق می کنند. تلاش میکند منافع سیاسی و اقتصادی خود را در افغانستان جستجو و حفظ نمایند. اما مردم افغانستان انتظارات متفاوت از کشور ها و در کل جامعه جهانی در برخورد با طالبان دارند. مردم افغانستان انتظار دارند که کشور ها دخیل در افغانستان و جامعه جهانی منافع و حقوق مردم افغانستان را در تعامل با طالبان در نظر بگیرند. مردم افغانستان حکومتی میخواهند که در مقابل خواسته های مردم افغانستان مسئول و پاسخگو باشند ، به حقوق اساسی مردم افغانستان احترام گذشته و حکومت مبتنی به قانون و رای مردم به جود بیایند یعنی حکومت مردم برای مردم، نه حکومت استبدادی تک قومی و تک گروهی که به هیچگونه حقوق انسانی و مدنی مردم پابند نباشند.

طوریکه یاد آور شدم  تعداد کشورها و سازمانها درجستجوی تعامل با طالبان اند و روی مسئله تعامل با این گروه توجه کرده است . ولی مردم افغانستان می خواهند بدانند که تعریف تعامل با طالبان از نقطه نظر این کشورها و سازمان ها چیست؟ آیا کشورها و سازمان ملل تعامل با طالبان را تنها به اساس منافع سیاسی شان در نظر میگیرند؟ آیا ارزشهای حقوق بشری در تعامل با  این گروه مد نظر است یانه؟

 پاسخ  این سوالات به مردم افغانستان هنوز چندان واضح نیست. گرچند قابل یاد آوری است که تعداد از کشورها بدون شک بر اساس منافع سیاسی شان با طالبان عمل میکند. اما کشور های زیادی هستند که سیاست شان چندان واضح به نظر نمی رسند. اگر کشور ها و سازمانها تعامل شانرا به اساس منافع سیاسی و افتصادی شان در نظر بگیرند آن وقت حقوق بشری و انسانی مردم افغانستان معنا نخواهند داشت. طالبان به عنوان یک گروه منطقی و با ارزش در مقابل حقوق مردم افغانستان نزد تعاملگران قرار خواهند گرفت و ارزشهای حقوق بشری و مدنی جایش را به ارزشهای تروریستی خواهند داد. دیگر نیاز نیست که مردم افغانستان از کشورها و سازمانها انتظار حمایت حقوق بشری داشته باشند؛ و لی اگر معیار تعامل با طالبان ارزشهای حقوق بشری، دموکراسی و آزادی های بشری نباشد آن وقت تعامل با طالبان دیگر معنی نخواهند داشت.

کشورها و سازمانها نباید موضوع تعامل را اینقدر رویش توجه کنند، در عوض روی فشار های لازم روی طالبان فکرکنند. جامعه جهانی این مسئله را بدانند که طالبان فکر میکنند که جامعه جهانی در مقابل آنها کاری کرده نمی توانند چون طی بیست حضور شان در افغانستان کاری نتوانست. در حقیقت چنین نیست. سازمان ملل و سایر کشور ها می توانند مکانیزم فشاری را علیه طالبان ایجاد کرده و این گروه را تحت فشار قرار داده تا به اصلاحات لازم تن دهند – احترام به حقوق مدنی و بشری مردم افغانستان.

طالبان زنان را به عنوان انسان قبول ندارند. اگر به عنوان انسان قبول میداشتند، برای شان حق قایل می شد. امروز بیشتر از ۱۵ میلیون زن و دختر افغان را از تمامی حقوق اساسی شان محروم نموده اند. این به این معناست که طالبان بیشتر از سه میلیارد زن را در جهان به عنوان انسان قبول ندارند. به طور مثال اگر امروز زنان دنیا تحت حکومت طالبان زندگی میکردند بدون شک از تمام حقوق بشری و مدنی شان محروم می بودند. پس کشور های علاقمند تعامل با طالبان باید این مسئله را  خوب درک کنند که عدم توجه به حقوق بشری مردم افغانستان، بی توجهی و بی احترامی به حقوق تمام انسانهای روی زمین است. فرق بین حقوق بشری یک زن افغان با یک زن آلمانی و امریکایی در آن گوشه ی دنیا نیست –  فاصله مکانی و زمانی مطرح نیست.

همه میدانید که ارزشهای حقوق بشری، حقوق سیاسی و آزادی بیان ارزشهای جهانی است. کشور های عضو سازمان ملل تعهد دارند  که از این ارزشها حمایت کنند. کشورها و سازمان تعهد دارند که از مفاد کنوانسیونهای حقوق بشری سازمان ملل دفاع کنند. دولتهای عضو مکلفند که مفاد کنوانسیونهای سازمان ملل را شامل تمام قوانین داخلی کشور شان نموده و برای اجرای آن تلاش لازم نمایند. افغانستان نیز عضو کنوانسیونهای حقوق بشری سازمان ملل می باشند، بخصوص کنوانسیون حقوق زنان و کودکان. دولت های قبلی افغانستان این کنوانسیونها را تصویب کرده است. اما طالبان ادعای حاکمیت افغانستان را دارند ؛ ولی هیچکدام ازاین کنوانسیون های بین مللی حقوق بشری را قبول ندارند و آنانرا قوانین”خلاف شرع ” میداند؛ یعنی از نظر طالبان این قوانین بین مللی منسوخ بوده و صرف قوانین شرعی نزد طالبان مدار اعتبار اند. این مسئله خود موانع بزرگی درتعامل بین جامعه جهانی و طالبان است.

 زمانیکه طالبان کنوانسیونهای سازمان ملل و سایر قواین بین مللی را قبول  ندارند چگونه جای برای تعامل با طالبان باقی می ماند؟ امروز طالبان تحت حاکمیت اش به صورت دوام دار و آشکار مرتکب  نقض حقوق  بشری میشوند. نقض حقوق بشری به هر جای و هر بهانه ای قابل توجه نیست. جامعه جهانی و سازمان ملل نباید از کنار این مسئله به سادگی گذر کنند. کشورها دخیل در افغانستان نباید منافع سیاسی  شانرا به حقوق بشری مردم افغانستان در تعامل با طالبان ارجحیت دهند و ارزشهای جهانی را با یک مشت تروریست در افغانستان معامله کنند. گروهی که صرف خوشنوت و تباهی چیزی دیگری برای بشریت ندارند. کشور ها و سازمانها حق ندارند بدون در نظر داشت ارزشهای حقوق بشری با طالبان تعامل نمایند. تعامل با طالبان یعنی تقویت تروریزم در افغانستان و جهان است.

اخیرن با هماهنگی سازمان ملل نشستی در باره تعامل با طالبان در دوحه  پشت در های بسته برگزار شد. در این نشست  کشور ها وسازمهای مختلفی شرکت داشت. این نشست چندان نتیجه ای خاص نداشت ولی تنها چیزی که قابل درک بود، مردم افغانستان با هوشیاری کامل مخالفت خود را در سرتاسر دنیا علیه روند تعامل با طالبان اعلان نمایند، بخصوص زنان و داد خواهی مردم افغانستان توانیستند جهت نشست دوحه را تغییر دهند. نماینده سازمان ملل اعلام کرد که نشست دیگری را در باره تعامل با طالبان در آینده  برگزار خواهند کرد و روی تعامل با طالبان بحث خواهند کرد. مردم افغانستان و جامعه مدنی توجه بیشتری روی این روند داشته باشند.  

سازمان ملل و دیگر کشورها  این مسئله مهم را باید درک کنند که تعامل با طالبان باید زمانی صورت گیرد که این گروه باید  به تمام حقوق اساسی مردم افغانستان احترام نماید، بخصوص زنان. تمام کنوانسیونهای حقوق بشری سازمان ملل را که دولت ها قبلی افغانستان تصویب کرده است بپذیرند و مفاد آنرا عملی نمایند. گروهی که به ارزشهای انسانی و مدنی باور نداشته باشد مبنای تعاملی وجود نخواهند داشت. معیاری برای سنجش عمل طالبان وجود نخواهند داشت. عملکرد کشور ها به اساس قوانین شرعی استوار نیست که نقطه مشترکی بین حکومت طالبان و دیگر کشور ها به وجود بیاید و زمینه تعامل را فراهم کند. بلی تعامل میشود درصورتیکه از ارزشهای حقوق بشری چشم پوشی کنند و صرف منافع سیاسی خود را مورد توجه قرار دهند.

اگر سازمان ملل و سایر کشور با طالبان بدون توجه به ارزشهای حقوق بشری تعامل نمایند به این معناست که حقوق مردم افغانستان ارزش کمتری نزد جامعه جهانی و سازمانها دارند. جامعه جهانی میگویند که طالبان ناقض حقوق بشر در افغانستان است ، زنان را به عنوان انسان قبول ندارند و حقوق انسانی برای شان قایل نیستند. ولی از طرف دیگر هم با طالبان تعامل می کنند، این خود یک تناقض آشکار علیه ارزشهای حقوق بشری و انسانی است.

سخن آخر این است که مردم افغانستان انتظار دارند که سازمان ملل و  دیگر کشورها، تعامل با طالبان را مبتنی به ارزشهای حقوق بشری درنظر بگیرند، بخصوص حقوق زنان. درغیر آنصورت سازمانها و کشورهای تعاملگر با طالبان خود شریک نقض حقوق و محرومیت مردم افغانستان در کنار طالبان خواهند بود. تعامل با طالبان به معنای تأیید عملکرد طالبان در مقابل مردم افغانستان است.  تعامل زمانی صورت پذیر است که ارزشهای حقوق بشری قابل کم و زیاد شدن باشد در این صورت طرفین به نقطه مشترک تعامل رسیده و  روی آن معامله نمایند. مهم این است که ماهیت ارزشهای حقوق بشری تغیر پذیرت نیست یعنی حق تحصیل را تغیر داده نمیتوانیم، مانند: “اگر زنان افغان حق کمتری تحصیلی نسبت به دیگران داشته باشند یا حق کمتر حیات یا کار داشته باشد و نسبت به دیگران کمتر زندگی کنند”، این امکان ندارند.

 نکته مهم این است که طالبان بدون چون و چرا باید به حقوق بشر احترام کنند، در غیر آنصورت تعامل با این گروه معنا و مفهومی ندارد، صرف صحه گذاری به نقض حقوق بشر است.

علاوه برکشورها و سازمانها، مردم افغانستان ازملتهای دنیا نیز تقاضا دارند که نظاره گر سیاست های دولت مردان شان در باره مردم افغانستان باشند. درتعامل با طالبان، اگر دولت مردان شما به حقوق بشری مردم افغانستان توجه نکنند، به این معناست که به حقوق شما احترام نکرده است. شما فکر نکنید که زنان تحت حکومت طالبان از حقوق انسانی شان محروم شده اند صرف مربوط جغرافیای افغانستان است بلکه بیانگر نقض آشکار حقوق تمام جامعه زنان جهان است؛ یعنی طالبان به حقوق بیشتر از سه میلیارد زن در جهان بی احترامی میکنند. به عبارت دیگر،طالبان زنان را به عنوان انسان قبول ندارند ،اگر به عنوان انسان قبول میداشت به حقوق انسانی شان احترام می گذاشت. فرض کنیم اگر امروز طالبان به تمام دنیا تسلط میداشت، بدون شک تمام زنان را  از حقوق انسانی شان محروم می ساخت – تصوراش را بکنید که این چه گروهی است! پس شما ملت ها مسئولیت دارید که سیاست مداران تان را متوجه بسازید که در” تعامل با طالبان” حقوق بشری مردم افغانستان خط سرخ در تعاملات شان باشند.