صحنه های دلخراش در امتداد مرز/خط دیورند میان پاکستان و افغانستان دیده می شود . در ویدئوهایی که از تورخم و چمن – دو گذرگاهی که ایالت های خیبر پختونخوا و بلوچستان پاکستان را به شرق و جنوب افغانستان وصل میکند – منتشر میشود – هر افغان از سوء استفاده، بدرفتاری و ظلم آشکار توسط پلیس پاکستان و سایر نهادهای دولتی صحبت میکند. چند روز پس از پایان مهلت اول نوامبر برای “شهروندان خارجی بدون مدرک” برای خروج از پاکستان، بیش از دوصد هزار افغان مجبور به بازگشت به کشوری شده اند که بسیاری از آنها حتی آن کشور را ندیده بودند. آنها با زمستانی سخت و بدون برنامه ریزی و بدون دریافت هیچ کمکی روبرو خواهند شد. اکنون واضح است که پاکستانیها هیچ تفکیک و تمایز بین ۱.۷ میلیون افغانی که آنها ادعا می کنند هیچ مدرکی برای ماندن در پاکستان ندارند و نزدیک به ۲.۷ میلیون مهاجر دیگر که چنین اسنادی دارند، قائل نمی شوند. در سرتاسر پاکستان، خانههای افغانهای فقیر با بولدوزر با خاک یکسان می شوند، کسبوکارشان بسته میگردد، و اموالشان مصادره میشود. به ویژه پلیس با سرقت دارایی ها و پول های افغان ها روز را با این وضعیت سپری می کند.
اخراج مهاجرین بخشی از تصمیم حکومت موقت است که در سوم اکتبر از طرف اجنسیهای پاکستان انتصاب گردید. این حکومت بر اساس قانون اساسی پاکستان، فاقد صلاحیت قانونی برای طرح و اجرای چنین تصمیمات تاریخی است. حکومت موقت مدعی شد که اخراج مهارحین امنیت مخاطره آمیز پاکستان را بهبود می بخشد و به اقتصاد در حال فروپاشی پاکستان کمک می نماید.
با این حال، هیچ یک از دلایل و توضیحات ارائه شده توسط حکومت موقت اسلام آباد هیچ تاثیری درپی نداشته است.
برای درک اینکه چرا اسلام آباد با چنین سیاست ظالمانه و سختگیرانه علیه مهاجرین افغان پیش می رود، باید استراتژیهای بیش از چهار دهه ای آین کشور را در قبال افغانستان بدانیم.
ژنرالهای پاکستانی پس از اتحاد با غرب علیه تهاجم شوروی به افغانستان در سال ۱۹۷۹، وسواس زیادی برای ضمیمه کردن افغانستان از طریق احزاب اسلامی نیابتی خود داشتند. با این حال، این سیاست تنها بدبختی، درد، جنگ و افراط گرایی را برای افغانستان و پاکستان به ارمغان آورده است. همچنین با اجازه دادن به تروریسم بینالمللی، یک تهدید امنیتی بزرگ منطقهای و جهانی ایجاد کرده است. با بازگشت طالبان به قدرت در آگوست ۲۰۲۱، عمدتاً به دلیل معامله فوریه ۲۰۲۰ با ایالات متحده، ژنرال های پاکستانی تلاش کردند تا سیاست خود را در کشور افغانستان اعمال کنند، که هدف آن تنزیل امارت طالبان به عنوان یک کشور تحت الحمایه است. در جنون آنها یک روش واضح وجود دارد. ژنرال های پاکستانی سه ابتکار جدید مهم را برای اعمال و تقویت کنترول خود بر افغانستان تحت حاکمیت طالبان، که به نظر آنها یک کشور تحت الحمایه است و به دلیل انزوا و آسیب پذیری در قلمرو خود جذب می شود، در پیش گرفته اند.
الف- پاکستان با تعقیب پناهندگان بی پناه افغان، هژمونی خود را برافغانستان تحت حاکمیت طالبان نشان می دهد. حمایت بی دریغ اسلام آباد راه را برای پیروزی طالبان هموار کرد. حال امپراتوری/ تزارهای امنیتی کشور پاکستان از رهبران طالبان میخواهند که وفاداری و فرمانبرداری پایدار و دوامدار خود را بدون زیر سوال بردن آن نشان دهند.
براساس محاسبات اسلام آباد، بازگشت میلیونها افغان فقیر به سرعت وضعیت بشری داخل افغانستان را وخیم تر میسازد و حتی بحران بشری درافغانستان را به یک فاجعه جهانی تبدیل خواهند کرد. بر اساس گزارش سازمان ملل، بیش از ۲۹میلیون افغان به کمک های بشردوستانه نیاز دارند زیرا این کشور در برابر آفات طبیعی مانند زلزله، سیل، خشک سالی و تغییرات آب و هوایی بسیار آسیب پذیر است.
برخی از تحلیلگران اصرار دارند که اسلام آباد صرفاً می خواهد طالبان را تحت فشار قرار دهد تا نگرانی های خود را در مورد تحریک طالبان پاکستان (TTP) برطرف سازد. آنها به سادگی فراموش می کنند که اسلام آباد پس از مذاکراتی که سال گذشته با میانجیگری طالبان افغانستان انجام شد، به هزاران جنگجوی این گروه اجازه بازگشت داد. همه به طور معجزه آسایی فراموش می کنند که پیوندهای ایدئولوژیک و شخصی TTP این دو را یکی می سازد.
ب- دومین شواهد مبنی بر اینکه اسلام آباد بر افغانستان حاکمیت دارد، تسلط اسلام آباد بر آنچه که همسایه محاط به خشکی اش می تواند وارد کند، محدود تر کرده است. ماه گذشته، وزارت تجارت پاکستان فهرستی از اقلامی را که افغانستان نمی تواند تحت موافقتنامه تجارت ترانزیتی افغانستان از طریق بنادر پاکستان وارد کند، منتشر کرد. این کنترل بر تجارت بین المللی افغانستان ظاهراً برای جلوگیری از قاچاق از طریق مرز متخلخل اعمال شده است. با این حال، در واقع کنترل پاکستان بر تجارت بینالمللی افغانستان را رسمیت میدهد.
ج- سومین و شوم ترین تلاش پاکستان برای کنترل زندگی افغان ها با انکار حاکمیت کشورشان، پایان دادن به «حقوق ارتفاق/اسایش» است. بر اساس ترتیباتی که پاکستان از هند بریتانیا به ارث برده است، اعضای بسیاری از قبایل پشتون/افغان می توانند آزادانه در قلمروهای قبیله ای خود در دو کشور حرکت کنند.
تحصن بزرگی که هفته هاست در چمن ادامه دارد، به این اقدام اعتراض کرده است، زیرا این اقدام به منزله مجازات دسته جمعی و نسل کشی اقتصادی بسیاری از جوامع فرامرزی است. زمان انتخاب شده برای اتخاذ این سیاست ها گویای است. افغانستان در حال حاضر فاقد یک دولت به رسمیت شناخته شده قانونی است که بتواند در برابر این حرکت ها یا شکایات بین المللی علیه آنها مقاومت کند. بعید است که ناتوانی طالبان در پیگیری آشتی میان افغانها و وسواس آن در اجرای سیاستهای سختگیرانه، حمایت بینالمللی را علیه اسلامآباد جلب کند. ژنرالها با اعمال هژمونی برافغانستان، میخواهند اختناق خود را بر قدرت در پاکستان نیز افزایش دهند. این کشور در یک بحران عمیق و چندوجهی وجودی فرو رفته است زیرا ژنرال ها وسواس زیادی برای کنترل دولت های غیرنظامی دارند.
در سال ۲۰۱۸، ژنرالان در انتخابات تقلب کردند تا عمران خان را به عنوان نخست وزیر تحمیل کنند. اما او اکنون پس از درگیری با ژنرال های ارشد در زندان است. ژنرال عاصم منیر، فرمانده کنونی ارتش، اکنون به نواز شریف، نخستوزیر سابق سهباره میخواهد تا حمایت سیاسی را که ارتش با دستکاری سیاست در استان کلیدی پنجاب از دست داده بود، به دست آورد. با این حال، با توجه به عمیق تر شدن بحران در پاکستان، ژنرال ها و سیاستمداران باید در مورد بررسی و اصلاح شکست ها و بلایای گذشته به توافق برسند. کنار گذاشتن سیاست شکست خورده افغانستان که فقط برای افغانها و پاکستانیها خون، درد و رنج به ارمغان آورده است، میتواند اولین قدم خوب باشد. دسیسهها برای ایجاد هژمونی بر افغانستان فقط بحرانهای وجودی پاکستان را عمیقتر میکند.