درآخرین موضع گیری که تمامیت خواهان طالب درباره رسانه ها اعلام داشته اند، سخنگوی آنان مدعی شده است که رسانه های خاطی تنبیه شده اند، و با رسانه های که از بیرون دستور می گرفتند، برخورد شده است.
ادعاهای این چنینی، چنان تکراری و کلیشه ای شده است، که نه تنها برای هیچ کسی قابل باور نیست، بلکه به گونه برای مدعیان و گویندگان آن نیز ملال آور شده است، اما بابت حفظ قدرت و توجیه سلطه نامشروع خود، از گفتن آن ناگزیر اند.
اگر مروری کوتاه به کارنامه نظام های ایدئولوژیک و رژیم های استبدادی و جریان های تمامیت خواه داشته باشیم، همه آنان در توجیه ایجاد خفقان، مسدودساختن جریان آزاد اطلاع رسانی، ممنوع کردن فعالیت رسانه ها، و جلوگیری از آگاهی جامعه معمولا از همین کلید واژه ها «تخطی از قانون» و «دستور از بیرون» استفاده کرده و می کنند. در واقع اعمال روش های سرکوبگرانه بنام «قانون»،«شریعت»،«اصول حزبی»،«فرمان های انقلابی یا پیشوا»؛ و «دستور از بیگانگان» صورت می گیرد. این روش برخواسته از ذات و ماهیت چنان نظام ها و سلطه های ضد مردمی، می باشد. جامعه بشری تجارب تلخ و جبران ناپذیری از این روش ها را در دیکتاتوری های چپ و راست و مذهبی متحمل شده است.
بنابراین اگر حاکمیت جهل مقدس، در چهره طالبان با آزادی بیان، حقوق بشر و رسانه ها سرستیز دارد و آنان را بر نمی تابد، و آشکارا به سرکوب، محدودیت و نابودی آنان پرداخته است، جای هیچگونه تعجب نیست، و شیوه ای غیر متعارف در پندار و رفتار دیکتاتوران و تمامیت خواهان تلقی نمی شود.
زیرا آنان خیلی دقیق و بطور کامل درک می کنند که اگر به آزادی بیان، حقوق بشر و فعالیت آزاد رسانه ها احترام قایل شوند، آگاهی و شعور برآمده از چنان بستری، دیگر اجازه نخواهد داد که عده ای جاهل، ماقبل تاریخ، قوم پرست و تمامیت خواه، در سایه مذهب و شریعت مبتنی بر جهل و ضدیت با انسانیت، بر سرنوشت جامعه دست یابند و سلطه شوم و نکبت بار خود را دوام دهند.
شگفت از دو رنگی و چندچهرگی دنیا و بخصوص دنیای اسلام است که ستم و بی عدالتی، سرکوب و انسان کشی، ضدیت با علم و دانش، دشمنی با تمدن و پیشرفت، اعمال تبعیض و گسترش جهل را از سوی حاکمیت جهل مقدس در افغانستان می شنوند و می بینند؛ اما بازهم سخن از «تعامل» می گویند، و وجدان شان و باورشان نسبت به این همه جنایت و قساوت، جهل گستری و انحطاط نمی لرزد! و این مشی غیرقابل توجیه خود را با ادعای «واقعیت بینی» تعریف می کنند! این ها واقعیت های بزرگ و تلخی که جامعه بشری را بسوی سقوط و انحطاط با شتاب سوق می دهد، نادیده می انگارند؛ اما در مقابل، سلطه یک گروه فاشیست، تمامیت خواه و معامله گر را با ادعای واقع بینی توجیه می کنند!
در حقیقت آنچه به این گروه تروریستی و جهل گستر جسارت و جرأت بخشیده است تا بی واهمه و آشکارا به جنایات و سرکوب و تبعیض خویش ادامه دهد، همین سیاست و روش مماشات و تعاملگرایانه و دو رنگی جهان، بخصوص جهان اسلام می باشد.
اگر دنیا و مسلمانان به این روش چندگانه و زبونانه خود تجدیدنظر نکنند، بطور قطع قربانیان بعدی خودشان خواهند بود و هرگز از پیامد چنین نگرش و روش اشتباه آمیز مصئون نخواهند ماند.