سازمان های حقوق بشری وفعالان جامعه مدنی: شهروندان کشور نگران وضعیت حاکم در کشور وآموزش و تحصیل دختران است

15 دلو 1402
5 دقیقه
سازمان های حقوق بشری وفعالان جامعه مدنی: شهروندان کشور نگران وضعیت حاکم در کشور وآموزش و تحصیل دختران است

فعالان جامعه مدنی در یک سند دادخواهی می‌گویند که بعداز حاکم شدن گروه طالبان در افغانستان، شهروندان کشور نگران وضعیت حاکم و آینده نامعلوم فرزندان شان در قسمت تعلیم و تحصیل می‌باشد.

نزدیک به ۹۰۰ روز می‌شود که دختران بالاتر از صنف ششم در زیر حاکمیت طالبان در افغانستان از رفتن به مکتب و از حق دسترسی به آموزش بازمانده اند و توسط گروه طالبان به صورت کامل از سیستم آموزشی حذف شده اند.

با تداوم ممنوعیت آموزش دختران، امید جوانان از بین رفته و با گذشت هر روز تاثیر منفی بالای آینده آنان می گذارد. بسته ماندن درب مکاتب و دانشگاه‌ها بر روی دختران و زنان نهایت شرم‌آور، تاسف‌بار و در قرن بیست‌و یک مایه ننگ تاریخی است.

آنچه گروه طالبان بر اساس آن حکم منع آموزش دختران را صادر می‌کنند، در مغایرت صریح با آموزه‌های اسلامی، فرهنگی، قوانین و خواست شهروندان افغانستان است و این یک مثال زنده از گروگان گیری سیاسی توسط گروه تروریستی طالبان می‌باشد.

وضع محدویت‌ها در برابر حضور دختران و زنان در جامعه، ممنوعیت آنان از آزادی‌ها و حقوق شان، تبعض و نقض حقوق بشر مبتنی بر جنسیت از مصداق‌های عینی “آپارتاید جنسیتی” در افغانستان است که شهروندان کشور را به فاجعه انسانی کشانده و هر روز شرایط رو‌به وخامت می‌گراید.

با این حال، ۳۶۰ سازمان‌ حقوق بشری و ۱۸۰۰ تن استادان دانشگاه، عالمان دین، فرهنگیان، جامعه مدنی، خبرنگاران و در یک سند دادخواهی بیش‌از یک سال بالای آن کار نموده و در ۲۵ ولایت افغانستان با شماری از دانش‌آموزان مصاحبه صورت گرفته است می‌گویند که بعداز حاکم شدن دوباره گروه طالبان در افغانستان و این گروه با صدور بیش‌از ۱۰۰ فرمان علیه زنان، تاکنون هیچ خوش بینی و امیدی برای باز شدن دوباره درب مکاتب و دانشگاه در افغانستان نیست.

در این سند دادخواهی آمده است که در این مدت دختران و زنان با مشکلات فراوانی از جمله مشکلات روحی و روانی، ازدواج‌های زیر سن و با خشونت‌های خانواده‌گی دست‌و‌پنجه نرم ‌می‌کند و هروز با مشکلات جدیدی روبرو می‌شود.

فعالان جامعه مدنی در این سند دادخواهی نگاشته است که اگر این وضعیت در کشور ادامه پیدا کند تاثیرات منفی در جامعه داشته و فقر، خشونت، جهل و بی‌سوادی، خرافات، ارزش شکنی و جنایات بشری در افغانستان افزایش خواهد یافت.

در این نظر سند آمده است که در بیست سال گذشته افغانستان دستاوردهای بی‌شماری در سکتور آموزش برای دختران و زنان داشته است؛ اما بعداز حاکم شدن دوباره طالبان در افغانستان، شهروندان کشور نگران وضعیت حاکم و آینده نامعلوم فرزندان شان در قسمت تعلیم و تحصیل می‌باشد.

آنان در این سند دادخواهی گفته است که گروه طالبان در مدت نزدیک به سه سال بدون هیچ گونه تعهد قانونی و حقوقی؛ تمامی قوانین نافذه و تعهدات ملی و بین المللی را ملغا اعلام نموده و فضای مدنی و آزادی‌های حقوق بشری را با دستگیری و سرکوب فعالان مدنی و دادخواهان حق آموزش دختران، معترضان، روزنامه نگاران و استادان دانشگاه از بین برده اند.

فعالان جامعه مدنی گفته اند که این وضعیت سبب شده است تا افغانستان در سطح بین‌المللی در بدترین جایگاه از نظر تعهدات خویش قرار گیرد.

صدای دختران دانش‌آموز در این نظر سنجی

در این سند دادخواهی با شماری از دختران دانش‌آموز صحبت شده و آنان گفته اند: «سکوت شرم آور جهان در قبال آموزش دختران و زنان افغانستان تلخ‌تر از همیشه اینرا می‌رساند که تمام ارزش‌های انسانی و اخلاقی در معاملات سیاسی و بازی‌های منفی سران نادیده گرفته شده و این سبب زیر پا شدن حقوق ما گردیده است.»

یکی دیگر از دانش‌آموز دختر می‌گوید: «می‌خواهم برای لحظه‌ای اینگونه تصور کنید، دخترتان اجازه رفتن به مکتب و دانشگاه را ندارد، خانم تان حق بیرون شدن از خانه برای کار، خرید و تفریح را ندارد، خودتان بیکار هستید و توانایی تامین غذای روزمره خانواده خود را ندارید، اگر با ذهن بیدار چنین تصور می‌توانید پس فکر کنید که چندین میلیون انسان در افغانستان این وضعیت را عملا تجربه می کنند.

شما در برابر این فاجعه چی کار می‌کنید تنها تماشاگر می‌باشید و یا طبق تعهدات تان مسوولیت دارید، در برابر ما؟!»

یکی دیگر از دختران بازمانده از تحصیل گفته است:« صدایم در گلویم حبس می‌شود، یاس همه‌ی وجودم را فرا گرفته است، هر چی داد زدیم آوای ما را کسی نشنید، همه خسته‌ایم. کوتاه می‌گویم: درخواست زیادی ندارم تنها حق انسانی‌ام را می‌خواهم، حق دسترسی به آموزش با کیفیت که من و همنوعانم از آن محروم ساخته شده‌ایم.»

دانش‌آموزی دیگری که در این نظر گفته است: «من خودم را زندانی در داخل قفسی حس می‌کنم که هوا و توان نفس کشیدن ندارد، بیش‌از دو سال است که خودم را اسیر میابم، به دنبال آرزوهایم در خیال‌ها می‌گردم، هیچ حسی به زندگی و امیدی دوباره نمی‌یابم، راه را گم کرده‌ام و تنها امیدم به خداست.»

دختر خانمی دیگر گفته است:« زمانیکه کتاب هایم را باز می‌کنم و می‌بینم، هم صنفی‌هایم به یادم می‌آیند، بعضی اوقات از فشار و ناامیدی زیاد دلم می‌خواهد همه‌ی کتاب‌ها را آتش بزنم، دوری از دوستان دوره مکتب برایم خیلی دشوار و غیر قابل تحمل است. احساس می‌کنم، من یک انسان عادی نیستم – همه‌ی آرزوهایم به فنا رفته است، نمی‌خواهم با کسی حرف بزنم یا جای بروم، گوشه گیر و بیگانه شده‌ام.»

دانش‌آموز دیگری می‌گوید: «آموزش دختران نباید به عنوان یک ابزار و وسیله گروگان گیری در خدمت طالبان و سیاست جهان باشد، و راه که آینده‌ی ما را از تاریکی به روشنایی و دانایی می‌رساند – نباید روی میز چانه زنی‌های تقسیم قدرت و سیاست باشد.»

فعالان جامعه مدنی در این سند گفته اند که نزدیک به سه سال از حکومت طالبان می‌گذرد؛ اما سیاست نرم کشورهای جهان در برابر طالبان و ابراز همدردی با مردم افغانستان کدام راه حل بوجود نیاورده و طالبان را در راستای تامین حقوق زنان و دختران پاسخگو نساخته است.

آنان می‌گویند که میلیون‌ها دختر، زن و خانواده در افغانستان خواستار بازگشایی مکاتب و دانشگاه، حق دسترسی به کار و احیای فوری و کامل وضعیت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در افغانستان هستند و باید جامعه جهانی در کنار میلیون‌ها دختر و خانواده‌های آنان بایستند و فشار لازم و کارا را بالای گروه طالبان وارد نمایند.

به گفته‌ای آنان حذف کامل زنان و دختران در جامعه توسط طالبان و ممنوعیت آنان از تمامی حقوق ذاتی و قانونی شان مطابق ماده هفتم بند (ک) و (ه) اساسنامه روم، تبعیض و نقض حقوق بشر مبتنی بر جنسیت به حساب می‌آید و این مصداق عینی “آپارتاید جنسیتی” در افغانستان است.

فعالان جامعه مدنی گفته است که باید اقداماتی عاجل در جهت حصول اطمینان از اینکه “آپارتاید جنسیتی” توسط سازمان ملل و کشورهای عضو آن به عنوان جنایت علیه بشریت در حقوق بین‌الملل به رسمیت شناخته شود باید میکانیزم اجرایی آن فراهم گردد و اقدامات جدی از سوی سازمان ملل روی دست گیرفته شود.

آنان در این سند دادخواهی از نهادهای بین‌المللی، کشور های اسلامی، سازمان ملل متحد و از جامعه جهانی خواستار رسیدگی به وضعیت بحرانی افغانستان شده و می‌گویند که هر چی عاجل اقداماتی عملی و جدی را روی دست گرفته و به این فاجعه انسانی در افغانستان نقطه پایان بگذارند.

فعالان جامعه مدنی گفته‌اند که پیشرفت و شکوفایی افغانستان زمانی محقق می‌گردد که فرصت‌های آموزشی برابر، با کیفیت و سراسری برای دختران و پسران ایجاد گردد و آموزش یکی از قدرتمندترین ابزارها برای کاهش فقر و نابرابری است و اساسی برای رشد اقتصادی پایدار به شمار میرود.

بر اساس راپور تطبیق اهداف انکشاف توسعه پایدار در سال ۲۰۲۳، که توسط شبکه راه حل توسعه پایدار (SDSN) و دانشگاه دوبلین تهیه و منشتر شده بود نشان می‌دهد که افغانستان از میان ۱۶۶ کشور جایگاه ۱۵۸را کسب نموده است.

این آمار نشان می‌هد که افغانستان در قسمت تطبیق اهداف، در بدترین وضعیت قرار گرفته و مخصوصا در تطبیق هدف چهارم که بحث آموزش با کیفیت تا سال ۲۰۳۰ می باشد هیچ گونه دستاورد نداشته؛ بلکه عقب گرد غیر قابل جبران را تجربه نموده است.