بگذارید از هشت مارچ بگوییم. این یک روز جهانی است که هر ساله در ۸ مارچ برای بزرگداشت دستاوردهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و اقتصادی زنان جشن گرفته میشود. درست موضوعاتی که زنان افغانستان در عصر ۲۰۲۴ از آن محروم هستند. این روز همچنین یک نقطهی کانونی در جنبش حقوق زنان است تا توجهات را به موضوعاتی مانند برابری جنسیتی، حقوق باروری و خشونت و سوء استفاده علیه زنان جلب کند. اگر در مورد تاریخ و چگونگی آن صحبت کنیم باید به نخستین مراسم روز زن در ۲۸ فوریهٔ سال ۱۹۰۹ در نیویورک آمریکا اشاره کنیم. این مراسم توسط حزب سوسیالیست آمریکا، برای یادبود اعتصاب «اتحادیه جهانی زنان کارگر صنایع پوشاک» در سال ۱۹۰۸ سازمان یافت. در اوت ۱۹۱۰، یک کنفرانس بینالمللی زنان سوسیالیست پیش از نشست عمومی انترناسیونال دوم سوسیالیست در کپنهاگ، دانمارک تشکیل شد. نمایندگان آلمانی و دیگران با الهام از سوسیالیستهای آمریکایی، پیشنهاد کردند که یک «روز زن» سالانه پایهگذاری شود. آنها تاریخ مشخصی برای این روز مشخص نکردند. در آن زمان ۱۰۰ نماینده، به نمایندگی از ۱۷ کشور، با این ایده به عنوان راهبردی برای ارتقای حقوق برابر، از جمله حق رای زنان، موافقت کردند. فقط به این مسیر توجه کنید و باید بدانید که این مبارزات و فعالیتها برای چه و از کجا شروع شد. اکثر ما از روز زن فقط گل و هدیهی آن را به یاد میآوریم و نمیدانیم که پشت تصویب این روز حقها گرفته شده و خونها ریخته شده است. این روز مجدداً به عنوان روز کنشگری مطرح شد و گاهی در اروپا به عنوان «روز جهانی مبارزه زنان» شناخته میشود. در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، چپها و سازمانهای کارگری به گروههای زنان پیوستند و خواستار دستمزد برابر، فرصتهای اقتصادی برابر، حقوق قانونی برابر، حقوق باروری، مراقبت از کودکان و جلوگیری از خشونت علیه زنان شدند. سازمان ملل در سال ۱۹۷۵ جشن روز جهانی زنان را آغاز کرد که به عنوان سال جهانی زن اعلام شده بود. در سال ۱۹۷۷، مجمع عمومی سازمان ملل متحد از کشورهای عضو دعوت کرد تا ۸ مارچ را به عنوان تعطیلی رسمی سازمان ملل برای حقوق زنان و صلح جهانی اعلام کنند. از آن زمان به بعد این روز هر ساله توسط سازمان ملل متحد و بسیاری از کشورهای جهان گرامی داشته میشود و هر سال بر موضوع یا موضوع خاصی در زمینه حقوق زنان تمرکز دارد. حالا با توجه به تمام این مبارزات، این تصویبها در سالهای قبل، آیا وضعیت زنان بهتر شده است یا نه؟ البته باید مختص به زنان افغانستان گفت چون سرزمینی مشابه افغانستان نیست که زن از حقوق اولیهی خود محروم شده باشد. با این اعلامیهها و گرامیداشتها وضعیت زنان یک جغرافیا بهتر نشد که هیچ امروز در سیاهترین روزگار خود در حال غرق شدن هستند.
زن بودن غمانگیزترین اتفاق در کشور من است. اصلا بگذارید از دیارم بگویم از آنجایی که با عقاید دینی و تجسمی خیالی برای زنان قفسی از طلا میسازند و ادعا دارند که از زن محافظت میکنند. از آنجایی که کودکهمسری امری عادی و معمول است. از آنجایی بگویم که بخاطر دختر بودن حق تحصیل نداری و پسران همیشه از تو برترند. از آنجایی که جشنهای فراغت تحصیلیشان مردانه است و دختری نیست. از آنجایی که زن در قبضهی مرد است نه حق طلاق و نه حق حضانت طفل خود را دارد. از آنجایی برایتان مینویسم که زن وابستهی مرد است چون مرد نانآور است و زن نانخور. از آنجایی که صلابت مردانه است و ترحم زنانه. از آنجایی که لگو و مشت به صورت زن میخورد چون حق مرد است. از آنجایی که اگر عاشق شوی، سنگسار میشوی، از آنجایی که چیزی به نام عشق برای زنان وجود ندارد و عشق را برای آنها مردان تعریف میکنند. از آنجایی که لباس زنان را مردان انتخاب میکنند که آیا شرعی است یا نه، از آنجایی میگویم که زن بدون محرم (مرد) هیچ است. از آنجایی مینویسم که مادر مجرد محکوم به گرسنگی است مگر اسیر مرد دیگری شود. از آنجایی مینویسم که خونِ زن نصف مرد است. از آنجایی که چهار زن برای یک مرد حلال است و عشق برای زن حرام. از آنجایی که مینویسم که تنها مسئولیت زن تولید مثل است برای دیگران، چون بعد از تولید خود حقی ندارد بل پدر و خانوادهی پدری ارجحیت دارد بر زنی که مادر است. از آنجایی که دختران خود را میفروشند تا یک نانخور کم کنند. از آنجایی که مادر باردار میفهمد طفلاش دختر است به اصرار خانواده سقط میکند. از جایی که اگر زنی را با عشقی دیدند کشتن او از طرف مردان (پدر، برادر، شوهر، کاکا، ماما، پدر کلان) خانواده حلال است، بینی بریدن و گوش بریدن، سر بریدن دختر امر عادی بشمار میرسد. میدانید از کجا مینویسم. از نقطهیی در سیارهی زمین، دقیقا همینجایی که ما زندگی میکنیم. دقیقا در همین زمانی که ما در نقطهیی دیگر هشت مارچ را جشن میگیریم. فقط کافی است تجسم کنید این جملات را و بفهمید که حقوقی برای میلیونها زن در این کشور وجود ندارد. این همه مبارزه و تغییر تاریخ در افغانستان هیچ است و تاریخ سیاه رو به تکرار و تکرار. اصلا باور میکنید چنین نقطهیی روی این کرهی خاکی وجود داشته باشد که عاشق پسرفت و عقبگرد باشد. انگار مثل خواب میماند که روزی من در آنکوچهها قدم میزدم، درس میخواندن، کار میکردم، لباسی که دوست داشتم میپوشیدم، بدون محرم سفر میکردم، دقیقا مثل رویاست. ناگفته نماند افغانستان در هر دورهیی از تاریخ چند هزار ساله خویش، بزرگ زنانی را در آغوش پر مهرش پرورانیده است که در عرصههای علم و ادب، فرهنگ و سیاست، هنرهای زیبا، رهبری، استعدادها و تواناییهای خارقالعاده و مهم داشتهاند. روزگاری کشورم خانهی زنان پر قدرتی چون؛ رخشانه، ثریا، رودابه، تهمینه و گوهرشاد بود و زن ارزش و حرمت داشت. چه زود تاریخ فراموش میشود. شاید من خوابم و این هم یک کابوسی بیش نیست.
مردم دنیا برای زنان به دنبال حقوق “تَن” هستند و رخصتی “پریودی” را در قوانین خود تصویب میکنند تا حمایت بیشتری از آنان شود آنوقت کشور من به دنبال “حلال و حرامِ شرع” و محروم کردن زنان از تحصیل است. کشورهای دیگر حقوق حمایتی وضع میکنند و کشور من “محرومیت و محدودیت” وضع میکند. اصلا دوست دارند زنان را برده بسازند و مطیع و خود فرمان دهند و آنها اطاعت کنند. شاید از قدرتِ زنان و از برابری با آنان میترسند. شاید میترسند از اینکه بفهمند زنان “ناقصالعقل” نیستند و بیشتر از آنان میدانند.
حالا با این اوصاف چگونه روز زن را به زنان کشورم تبریک بگویم؟ به کدامین “حق” خوشحال باشیم که دارا هستیم. ما هنوز در حال مبارزه هستیم و تا پیروزی راه دراز داریم. یادمان نرود که این روز فقط به گل و هدیهی خلاصه نمیشود و یا اینکه فقط به مردان بفهماند که زنان را فراموش نکنید و از آنان تشکر کنید، نه! این روز تاریخ بزرگی را گذرانده و به آن زنان قدرتمند و مبارز باید درود فرستاد.
روز زنان مبارز و قدرتمند در سراسر جهان بلخصوص به زنان قهرمان سرزمینم تبریک باشد.