سه سال پیش در اثر توافق ایالات متحده آمریکا با طالبان، خروج زود هنگام قوتهای بین المللی به رهبری آمریکا از افغانستان، ضعف و ناتوانی رهبری نظام جمهوریت در اداره کشور و فساد گسترده که ریشههای نظام را از درون سست و فرتوت ساخته بود، حکومت بدست طالبان افتاد و “امارت” جای “جمهوریت” را گرفت.
با حاکم شدن مجدد طالبان در ۱۵ آگوست ۲۰۲۱ و بیرون شدن همکاران بین المللی از افغانستان، دگرگونی بزرگی را مشاهده نمودیم؛ نظام جمهوری سقوط نمود، نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان متلاشی شد، دستگاه عدلی و قضایی دگرگون گردید و از حالت استقلال به دفتر وابسته به یک شخص تبدیل شد، نهاد مقننه از بدنه نظام حذف گردید، زنان از حقوق انسانی و اسلامی خویش محروم شدند، نظام آموزشی رویکرد افراطی بخود گرفت، اقتصاد رو به زوال رفت و فقر افزایش یافت، میلیونها انسان اعم از زنان و مردان بویژه نیروهای متخصص، اهل علم و دانش مجبور به ترک کشور گردیدند و دهها مصیبت دیگر دامنگیر کشور و مردم مصیبت دیده افغانستان گردیدند.
شکی نیست که با آغاز حاکمیت سیاه طالبان مرد و زن کشور آسیبهای زیادی دیدند اما آنچه بر زنان و دختران افغانستان در طی سه سال روا داشته شده دردناک و فاجعهبار است. آنچه را طالبان علیه زنان انجام داده و میدهند نه انسانی است و نه اسلامی! بلکه دیدگاههای شخصی و قرائتهای افراطی آن گروه است که ریشه در اندیشههای تندروانه مجموعههای معلوم الحال و شبکههای ویرانگر بیرونی دارد.
با بررسی واقعیت های تلخ عملی شده در مدت سه سال، از سوی طالبان علیه زنان افغانستان میتوان گفت افغانستان به زندانِ برای زنان تبدیل شده است.
در مدت کمتر از سه سال رهبری طالبان بیش از پنجاه فرمان ظالمانه را برای سرکوب، محدود ساختن و نابودی زنان صادر نموده است. در واقع هر یکی از آن فرامین زنجیری است که دست و پای زنان و دختران را در قفس بزرگی به نام افغانستان بسته نموده اند و اکنون زنان و دختران افغانستان زندانیهای هستند که نه دست ستیز دارند و نه پای گریز! هر روز که میگذرد آنان بیشتر میسوزند و شکنجه روحی و فزیکی میشوند.
ریچارد بنِت گزارشگر ویژهی حقوق بشر سازمان ملل و “کارگروه تبعیض علیه زنان و دختران” در یک گزارشِ مشترک گفته اند که “طالبان بیش از پنجاه فرمان محدود کننده علیه زنان و دختران در افغانستان صادر کرده است.”
این فرامین موارد زیادی را شامل میشود که اشاره به تمام آنها از حوصلهی این نوشته خارج است اما یادآوری برخی موارد برجسته در آستانه سومین سال فروپاشی نظام جمهوری و روی کار آمدن حاکمیت سیاه طالبان خالی از فایده نخواهد بود. شنیدن تکههای تلخ تاریخی گرچند خوشایند نیست اما یادآوری آنها برای نسل امروز و فردا درسهای عبرت آمیز زیادی دارد و اگر از آنها بیاموزیم و برای آینده بهتر استفاده بعمل آید یقینا مفید و ارزشمند خواهد بود.
پیش از حاکم شدن طالبان برخی حامیان بیرونی و داخلی آنها داد میزدند که طالبان تغییر نموده است و بسیاری از مسائل را که در گذشته قبول نداشتند دیگر میپذیرند و با آن مخالفت ندارند. از جمله جایگاه زنان در قدرت، حق تحصیل و کار برای آنان را قبول دارند. بر همین اساس بود که شیر محمد عباس استانکزی، معاون پیشین دفتر سیاسی طالبان در قطر در ۳۰ آگوست و پس از خروج نیروهای خارجی و آخرین سرباز آمریکا از افغانستان، در مصاحبه با بیبیسی گفت: “شکی نیست که زنان فعالانه در حکومت دخیل خواهند بود، اما نمیتوانم بگویم که آیا آنها پستهای بلند را خواهند گرفت یا خیر.” اما وقتی یک هفته بعد کابینهی مردانه طالبان اعلام شد، جهان با حیرت و زنان افغانستان با حسرت و تاسف به کابینهی گروه طالبان نگاه نمودند و دنیا متوجه شدند که طالبان تغییر نکرده است و همان راه و رسم گذشته و زن ستیزانهی خویش را ادامه خواهند داد. پس از آن در حلقه مدافعان حقوق زنان نگرانیها راجع به وضعیت و حقوق زنان تحت اداره طالبان به صورت جدی مطرح گردید.
چنانچه گزارشگر ویژه اظهار نموده در فاصلهی ماه سپتامبر ۲۰۲۱ تا ماه می ۲۰۲۳ بیش از ۵۰ فرمان از سوی رهبری طالبان برای محدودیت زنان صادر شده است. پس از آن نیز فرمانهای ظالمانه و زن ستیزانهی دیگر از سوی رهبری طالبان علیه زنان و دختران صادر گردیده که آمار فرامین طالبان را بیشتر مینماید. طالبان با فرامین خویش ابعاد مختلف زندگی زنان را نشانه رفته و آنان را از حقوق آموزش، آزادی رفت و آمد، آزادی در انتخاب نوع پوشش، داشتن شغل، برخورداری از سلامتی و بهداشت، مشارکت سیاسی، فعالیتهای مدنی و اجتماعی، برخورداری از خدمات اساسی، تجارت و کسب درآمد و دیگر حقوق انسانی محروم نمودهاند.
فرمانهای طالبان در ماه سپتامبر سال ۲۰۲۱ با ممانعت آموزش دختران بالای صنف ششم شروع شد. با صدور فرمان منع شدن دختران از تحصیل در صنوف بالاتر از ششم مکتب، میلیونها دختر از تحصیل باز ماندند و هنوز که سه سال از حاکمیت سیاه طالبان میگذرد روند حرمان دختران از آموزش ادامه دارد. پس از ممانعت در صنوف بالاتر از شش سال در مکاتب طالبان راه رفتن دختران به دانشگاه ها را نیز بستند و ما سه سال است که شاهد برگزاری آزمون ورود به دانشگاه بدون حضور دختران هستیم.
یکی دیگر از فرمانهای طالبان ممانعت زنان و دختران از کار کردن با نهادها و سازمانهای بین المللی بود. در سالهای اخیر زنان و دختران زیادی با نهادهای بین المللی کار مینمودند اما طالبان این دروازه را به روی آنان بستند.
طالبان در یکی از فرمانهای دیگرش در سال جاری با وضع محدودیت تازهی اظهار داشتند که باید معاش زنان و دختران که کار میکنند از ۵۰۰۰ پنج هزار افغانی بیشتر نباشد. این محدودیت علاوه بر آن که تبعیض آشکار را نشان میدهد نقش موثری و ویرانگری در افزایش فقر در جامعه دارد. شاید یکی از اهداف این گونه فرامین وارد نمودن فشار بیشتر روی زنان باشد تا آنان خانه نشینی را بر کار ترجیح بدهند و دیگر از خانه بیرون نروند.
طالبان یک ماه پس از به قدرت رسیدن فرمانِ خانه ماندن کارمندان دولتی که زنان هستند را صادر نمودند. در همان اوایل برخی کارمندان شهرداری کابل نیز از کار کردن ممانعت شدند. زنانی که پولیس بودند و یا در وزارت دفاع و امنیت ایفای وظیفه مینمودند و همچنان قاضیها و سارنوالانِ زن با روی کار آمدن طالبان وظایف خود را از دست دادند.
زنان از بدو ورود طالبان فریاد مخالفت علیه آن گروه متحجر و واپسگرا را سر دادند و در جادهها و کوچهها و با حضور در رسانهها برای دفاع از حقوق خویش مبارزه نمودند. اما طالبان این نیروی زن ستیز با فرمانهای خویش برای محدودیت زنان از هیچ تلاشی دریغ نکردند. طالبان با صدور اعلامیهها و پیامها حق تجمعات، تظاهرات و راهپیمایی را از زنان و دختران گرفتند و فریاد حق خواهی آنان را با گلوله، شکنجه، آزار و اذیت، تجاوز و زندان و حتی کشتن پاسخ گفتند.
طالبان آهنگ خواندن توسط زنان را به هیچ وجه مجاز نمیدانند از همین رو دیگر جای زنان هنرمند در تلویزیونها خالی است. انیستیتیوت موسیقی ملی و ادارههای هنر موسیقی در همان اوایل حاکمیت مجدد طالبان بسته شدند و هنرجویان مجبور به خانه نشینی گردیدند.
زنان همچنان از ورزش منع شدند و کلپهای ورزشی به روی دختران بسته شدند. از اینها که بگذریم آرایشگری و آرایش نمودند نیز برای دختران ممنوع اعلام شد و هزاران آرایشگاه در سطح کشور که توسط دختران و زنان اداره میشدند بسته گردیدند.
وحشتناک تر از همه آن که زنان و دختران از حمام رفتن هم محروم شدند. فراموش نخواهیم کرد که طالبان زنان و دختران را از پارک رفتن منع نمودند و بعد تر برای آنها پارکِ را به نام “شراره پارک” در کابل اختصاص دادند. یعنی که تنها زنان برای رفتن به پارک در همان محل مشخص باید بروند نه در جا های دیگر.!
زنان با آمدن طالبان نه تنها اجازهی رانندگی را از دست دادند که حتی اجازهی سفر نمودن به تنهایی نیز از آنان گرفته شد. در ۲۶ دسامبر ۲۰۲۱ طالبان به رانندگان شهری توصیه نمودند که زنان بدون حجاب مورد نظر طالبان را اجازه سوار شدن بر موتر ندهند.
اینها که در بالا ذکر شد تمام مشکلات، موانع و محدودیتهای تحمیل شده بر زنان و دختران نیست بلکه مواردی از محدودیتهایی است که طالبان با فرامین، توصیهها و اعلامیههای خویش بر آنان تحمیل نموده اند.
حال اگر به صورت دقیق فکر کنیم به این نتیجه میرسیم کشوری که زنان و دختران از حقوق تحصیل، کار، آزادی، مشارکت سیاسی، فعالیتهای اجتماعی و مدنی، ورزش، حضور در رسانهها و دیگر حقوق انسانی و اسلامی خویش محروم باشند، حیثیت زندان را برای زنان و دختران آن دارد. و افغانستان به معنی واقعی کلمه تبدیل به زندان برای زنان و دختران سرزمین ما شده است.
بدتر از همه آن که جنایات و ستمهای که علیه زنان و دختران افغانستان روا داشته میشود با سکوت معنیدار سازمانهای مدافع حقوق بشر و کشورهای که خود را حامی زنان در جهان میدانند انجام میشود. هنوز جهان با طالبان رابطه دارند و آنان را حمایتهای مادی و معنوی میکنند.
رنج زنان افغانستان تنها شکنجههای روحی و فیزیکی که از سوی طالبان میشوند نیست بلکه رنج بیشتر زنان آن است که مورد بی مهری و بی توجهی نهادهای که شعار دفاع از حقوق بشر و حقوق زنان را سر میدهند واقع شده است و در چنین شرایط سخت و دشوار در میدان نبرد و حق خواهی تنها مانده اند.
اکنون که سه سال از اعمال انواع ظلم، ستم، محرومیت و مظلومیت زنان و دختران افغانستان تحت اداره طالبان میگذرد از سازمان ملل و دیگر نهادهای مدافع حقوق بشر و کشورهای متعهد به حمایت از حقوق زنان توقع میرود بیشتر از این سکوت ننمایند و بیایند برای نجات افغانستان و زنان مظلوم افغانستان از شکنجهی طالبان جانب مردم را بگیرند تا حاکمیت زن ستیزانه و تبعیضگرای طالب خاتمه یابد و زنان و دختران افغانستان از زندان رها شده به آزادی و حقوق واقعی و انسانی خویش برسند.