در روزگاری که جهان به سوی پیشرفت و برابری قدم برمیدارد، افغانستان شاهد یکی از تاریکترین دورانهای تاریخ خود است. فرمان تازه طالبان مبنی بر منع تحصیل دختران در مراکز آموزش صحی، ضربهای ویرانگر بر پیکرهی حقوق زنان و آیندهی کشور وارد کرده است. این تصمیم، که بخشی از سلسلهای طولانی از محدودیتهای اعمالشده علیه زنان در افغانستان است، نهتنها ارزشهای دینی را زیر پا میگذارد، بلکه وجدان بشری را نیز به چالش میکشد.
دین اسلام و حق تحصیل زنان
اسلام، بهعنوان دینی فراگیر و عادلانه، همیشه بر اهمیت علم و دانش تأکید کرده است. آیات و احادیث بسیاری وجود دارد که مردان و زنان را به تحصیل علم تشویق میکنند. پیامبر اسلام (ص) در یکی از احادیث مشهور خود میفرماید: «طَلَبُ العِلمِ فَريضَةٌ عَلى كُلِّ مُسلِمٍ و مُسلِمَةٍ»؛ طلب علم بر هر مرد و زن مسلمان واجب است. این تأکید دینی نشان میدهد که تحصیل نهتنها حق اساسی برای زنان است، بلکه مسئولیتی بر دوش آنان نهاده شده است و به عنوان یک فریضه و وجیبه دینی باید زنان و دختران تحصیل نمایند و خود را با علم و دانایی تجهیز و آماده نمایند.
اما طالبان با تفسیری تحریفشده و نادرست از اسلام، قوانینی را وضع میکنند که زنان را از ابتداییترین حقوق انسانیشان محروم میکند. این تناقض آشکار میان آموزههای دینی و اقدامات طالبان، ماهیت واقعی این گروه را که بیشتر بر پایه ایدئولوژیهای قبیلهای و افراطی استوار است، برملا میسازد.
تداوم وضع محدودیتها از سوی طالبان، علیه دختران و زنان در افغانستان
ممنوعیت تحصیل دختران در مراکز آموزشی و انستیتیوتهای طبی تنها یکی از اقدامات محدودکنندهای است که طالبان علیه زنان اعمال کردهاند. از ممنوعیت حضور در دانشگاهها و مدارس تا محدود کردن فعالیتهای اجتماعی و حرفهای، این گروه در پی حذف زنان از عرصههای عمومی است. طالبان با اتخاذ چنین سیاستهایی، نیمی از جمعیت افغانستان را به حاشیه رانده و فرصتهای توسعه و پیشرفت را از کشور دریغ میکنند.
این محدودیتها تنها به حوزه تحصیل و کار محدود نمیشود. زنان حتی در زندگی روزمره نیز با محدودیتهای شدید مواجهاند؛ از پوشش اجباری گرفته تا ممنوعیت سفر بدون همراه مرد. این سیاستها نهتنها کرامت انسانی زنان را زیر پا میگذارد، بلکه ساختار اجتماعی و اقتصادی افغانستان را نیز بهطرز بیسابقهای تضعیف میکند.
سکوت جامعه جهانی؛ تنها گذاشتن زنان و دختران افغانستان
در حالی که زنان و دختران افغان هر روز با فشارهای بیشتری مواجه میشوند، سکوت جامعه جهانی و سازمانهای مدافع حقوق بشر بهطرز حیرتآوری ادامه دارد. سازمان ملل متحد، بهعنوان نهادی که ادعای دفاع از حقوق بشر دارد، در مقابل این نقضهای مکرر حقوق زنان واکنش کافی نشان نداده است. کشورهای غربی که خود را مدافعان حقوق بشر میدانند نیز، بیشتر به منافع سیاسی و اقتصادی خود چشم دوختهاند تا حمایت از زنان مظلوم افغانستان.
این سکوت جهانی، پیام خطرناکی را ارسال میکند؛ اینکه حقوق زنان افغان در محاسبات بینالمللی از اهمیت کمتری برخوردار است. این وضعیت زنان افغانستان را در مبارزهای دشوار و نابرابر تنها گذاشته است. سکوت جهانی در ارتباط سرنوشت زنان و دختران افغانستان در حالی صورت میگیرد که گویا کسی متوجه عواقب و پیامدهای خطرناک و زیانبار آن نمیباشند.
منع تحصیل زنان در مراکز آموزش صحی پیامدهای ناگواری برای جامعه افغانستان به همراه دارد. نبود کادر درمانی زن در بیمارستانها و مراکز صحی، دسترسی زنان به خدمات بهداشتی را محدود میکند. این امر، بهویژه در جامعهای که بسیاری از زنان به دلایل فرهنگی ترجیح میدهند توسط پزشکان زن معاینه شوند، پیامدهای جبرانناپذیری خواهد داشت.
از سوی دیگر، محدودیتهای آموزشی علیه دختران، چرخه فقر و ناآگاهی را تقویت میکند. بدون دسترسی به آموزش، نسلهای آینده نیز از پیشرفت باز میمانند و افغانستان در چرخهای معیوب از توسعهنیافتگی گرفتار میشود.
ایستادگی زنان در برابر فرمان اخیر طالبان نشان داد که زنان از حساسیت لازم نسبت به سرنوشت خویش برخوردار هستند و این مایه امید است. اما عدم توجه جهان و حاکمان جاهل در افغانستان به خواستها و مطالبات زنان نگران کننده و تکان دهنده است.
روزهای گذشته زنان و دختران زیادی پس از صدور فرمان بسته شدن انستیتوتهای طبی در پایتخت و برخی ولایتهای کشور دست به تظاهرات زدند و در برابر فرمان ظالمانه و ضد اسلامی و ضد انسانی رهبری طالبان مخالفت خویش را اعلام نمودند و اظهار داشتند حاضرند بمیرند ولی به هیچ وجه قبول ندارند دروازههای آموزش علم به روی آنان بسته شود.
مطالبات انسانی دختران و زنان افغانستان اکنون وجدانهای بشری را در سراسر جهان به چالش گرفته و باید جامعه جهانی، و نهادهای مدافع حقوق بشر برای دفاع از حقوق مسلم انسانی دختران افغانستان، رویکردی قاطعانهتر و تصمیم جدیتری اتخاذ کنند. کشورهای مدافع حقوق بشر باید فشار دیپلماتیک و اقتصادی بیشتری بر طالبان وارد کنند. سازمان ملل متحد باید از طریق قطعنامهها و مأموریتهای ویژه، طالبان را وادار به رعایت حقوق زنان کند. همچنین، ایجاد بستری برای حمایت از زنان افغان، چه در داخل کشور و چه در جوامع پناهندگان، میتواند گامی مؤثر در جهت کاهش اثرات این محدودیتها باشد.
نباید فراموش شود که دختران و زنان افغانستان به عنوان عضوی از اعضای جامعه بشری بالای تمام انسانها حق دارند تا از روند قربانی شدن و ضیاع حقوق آنان جلوگیری نمایند. بازماندن آنان از تحصیل نابود کردن استعدادهای درخشان جامعه بشری است و قربانی شدن میلیونها دختر در افغانستان در واقع نابودی میلیونها استعداد از خانواده بشری است. با این حساب سکوت جامعه جهانی در مقابل وضعیت و سرنوشت دختران و زنان افغانستان، سکوت در مقابل سرنوشت اعضای جامعه بشری به شمار میرود.
عدم حمایت قاطع جامعه جهانی و نهادهای مدافع از حقوق بشر از خواست انسانی دختران و زنان در افغانستان به مراتب بدتر از فرمانهای طالبان برای وضع محدودیت علیه زنان میباشد. زیرا طالبان با حمایت برخی از کشورها به قدرت رسیده و اکنون نیز با حمایت آنان به حاکمیت قبیلوی و ظالمانه خویش ادامه میدهند. بنا بر این سکوت جامعهی جهانی در مقابل فرامین ظالمانه طالبان دور از عدالت و انصاف میباشد.
سخن پایانی
تصمیم طالبان برای منع تحصیل زنان در مراکز آموزش صحی، نهتنها نقض حقوق زنان، بلکه خیانتی به آینده افغانستان است. این اقدام نشاندهنده رویکرد افراطی و ضدانسانی این گروه است که برخلاف ارزشهای دینی و انسانی عمل میکند. در این شرایط، مسئولیت جامعه جهانی و سازمانهای حقوق بشری است که سکوت خود را بشکنند و صدای دختران و زنان افغانستان باشند. آینده کشور تنها زمانی روشن خواهد بود که زنان، بهعنوان نیمی از جامعه، بتوانند با آزادی و امنیت به تمام حقوق خود از جمله حقوق تحصیل و فراگیری دانش دست یابند.