روز جهانی همبستگی زنان در دیگر کشورها روز جشن و سرور است که این روز به پاس از دست آوردهای زنان تعطیل عمومی اعلام میشود، اما در افغانستان با گذشتن بیش از سه سال، زنان با محدودیت و سرکوبهای طالبان روبرو است. برای زنان افغانستان هشتم مارچ یادآور محرومیت، سرکوب، خاموشی، تبعیض جنسیتی و نا امیدی است. از طرفی هم هشتم مارچ برای زنان افغانستان یاد آور مبارزه و ایستادهگی دوامدار در مقایل ظلمهای طالبان است.
ما در این گزارش به صحبتهای زنان و دخترانی پرداخته ایم که آنها از محرومیت و محدودیتهای طالبان به تنگ آمده و زندگی معنای واقعیاش را برای آنان از دست داده است. این زنان که میگوید، روز جهانی همبستگی زن برای آنها یاد آور رنج و سرکوب است. به جای جشن گرفتن به محرومیت و حصار در چهار دیواری خانه تبدیل شده است.
Photo:UN Afghanistan
بغض مانع صحبتهای رعنای ۱۸ ساله میشود. میگوید، «کدام روز زن؟ من که به عنوان یک دختر افغانستانی از تمام حقوق خود محروم شدم و در یک کشور بیگانه برای اینکه آیندهی بهتری پناه آوردم که حالا تحت تعقیب پولیس برای اخراج از آن کشور هستم. همین روز زن است؟»
رعنا حسینی دختری که بدون حضور خانوادهاش با راه قاچاق امسال (۱۴۰۳) به پاکستان سفر کرد. او که حالا بدون داشتن مدرک قانونی در شهر کویتهی پاکستان زندگی میکند، با شرایط دشوار بدون هیچ حمایتگری به دور از چشم پولیس در یک وضعیت نا بسامانی دنبال اهداف و آرزوهایاش است.
رعنا تفاوتهای زندگیاش را در دوران حکومت جمهوریت و طالبان به ارزیابی میگیرد که میگوید: «در حکومت جمهوریت من با انتخاب خود لباس میپوشیدم. به کورس و مکتب بدون کدام هراس درس میخواندم، امیدوار به آینده بودم. شب و روز برای رسیدن آرزویم تلاش میکردم. اما وقتی طالبان آمد،دیگر تمام چیز حجاب کردن و محدود کردن زنان و دختران شد. رشد و تلاش علم و دانش از بین رفت. من شبها گریه میکردم که چطور به آرزوهایام برسانم. این باعث شده بود. حتا شبها نان خوردن و آب خوردن را فراموش کنم. چندین بار بهخاطر پوششام از سوی طالبان در راه پیش مردم تحقیر شدم. این وضعیت زنان و دختران افغانستان است.»
رعنا میگوید، بعد از آمدن طالبان در افغانستان خانوادهاش همواره تلاش میکرد که او باید ازداوج کند و به خانهی بختاش به نام نیک برود، اما رعنا به دنبال رسیدن اهدافاش خلاف خواستهی خانوادهاش به پاکستان از راه غیر قانونی رفت. او که می گوید، از ترس طالب افغانستان را ترک کرده، اما حالا در تعقیب پولیس پاکستان قرار دارد و از ترس دستگیری شهر به شهر پاکستان در حال فرار و دور از چشم پولیس زندگی میکند.
رعنا میگوید، او در پاکستان برای مواظبت از خودش باید کار کند، تا مصارف خودش را بر آورده کند، اما نبودن کار و کسی که او را حمایت مالی کند، زندگی را برایاش دشوار رقم زده است. تنها راه در آمد رعنا، تدریس زبان انگلیسی به صورت آنلاین برای دختران افغانستانی است. رعنا میگوید، او می خواهد برای دختران و زنان افغانستان یک الگو باشد و نمیخواهد تسلیم سختیهای زندگی شود. او آرزو دارد که زنان افغانستان از سایهی حاکمیت طالبان رها شوند و روز زن را در کنار تمام احقاق اساسی و انسانی شان جشن بگیرند.
روز جهانی همبستگی زنان (هشتم مارچ) در حالی فرا میرسد که زنان افغانستان از ابتداییترین حقوق خود، طی سه سال حاکمیت طالبان محروم شده اند. حکومت طالبان هر روز با سیاستهای محدود کننده و سختگیرانه مشکلات زنان و دختران را به شکل فزاینده قرار داده است.
پس از حاکمیت طالبان در پانزدهم آگست ۲۰۲۱ میلادی در افغانستان، در قدم نخست این گروه مکاتب را به روی دختران بالاتر از صنف ششم بستند و در ادامه پس از گذشت یکسال زنان و دختران را از رفتن به دانشگاهها و کار کردن در دفاتر خصوصی و دولتی منع نمود.
محدودیت ها و شکنجه کردن زنان و دختران توسط این گروه، باعث شده تعدادی زیادی از زنان و دخترانی که در عرصههای اجتماعی و فرهنگی و دیگر نهادهای که در آن فعالیتهای حقوق بشری انجام میشد، به کشورهای دوم و سوم مهاجرت نمودند. اما آنعده از زنانی که در کشورهای دوم به سر میبرند در یک بیسرنوشتی و در خطر اخراج اجباری قرار دارند. از نظر آنان هشتم مارچ یا روز جهانی همبستگی زنان در افغانستان فقط با شعار از این روز گرامیداشت میشوند. تعدادی از این زنان به خبرنگار روزنۀ ی صلح گفته است که روز جهانی زن در افغانستان معنای واقعیاش را تحت حاکمیت طالبان از دست داده است و فقط با شعاردادن های بی اثر همراه است.
برای نازنین ۲۲ ساله، هشتم مارچ جشن نه، بلکه یاد آور مبارزه در مقابل ظلم و استبداد طالبانی است. او میگوید، روز جهانی همبستگی زنان در دیگر کشورها روز خوشحالی و تجلیل از دست آورد های زنان است، اما در افغانستان هشتم مارچ یا روز جهانی زن، یاد آور غم و اندوه است که زنان در غم از دست دادن حقوق طبیعی خود اندوهگین میشوند.
به گفتهی نازنین، او حالا با سه دغدغه در مهاجرت زندگی میکند که دغدغههای او اندوه، خشم، نا امیدی و امیدواری است. او تعبیر از اندوهگین شدناش را به خاطر محدودیتهای طالبان در قبال زنان و دختران افغانستان میداند و میگوید، وقتی میبیند زنان و دختران افغانستان از حقوق طبیعی خود توسط کسانی که در جهل به سر میبرند، محروم شده اند، اندوهگین و نا امید میشود. نازنین در کنار اینکه برای رهایی از محدودیتهای طالبان تلاش برای آیندهی روشن دارد. او امیدوار است که زنان افغانستان با مبارزههای دوامدار شان به آزادی که حق طبیعی و انسانیشان است، دست یابد. نازنین در پایان صحبتهای اش میگوید، روز جهانی زن برای زنان افغانستان جشن نه، بلکه مبارزه در برابر گروه طالبان است.
حکومت طالبان در کنار اینکه مکاتب و دانشگاهها به روی زنان ودختران مسدود کرده است. آنان را از حضور در اجتماع، مکانهای تفریحی، سفر بدون محرم نیز ممنوع گردیده است.
همچنان باید اضافه کرد که طالبان تعدای از زنان و دختران معترض را بازداشت و در زندانهای تحت کنترول شان شکنجه کرده اند. گزارش رسانهها ثابت کردند که جنگجویان طالبان بر زنان و دختران زندانی در افغانستان تجاوز جنسی کرده است.
برای حامیه ۳۲ ساله حاکمیت طالبان و سقوط کابل به معنای از بین بردن رویاها و زندگی آیندهاش بود. او میگوید، با حاکمیت طالبان زندگیای آرامی که داشت به کلی از بین رفته و در یک بی سرنوشتی کامل دچار شده است.
حامیه که در حاکمیت قبل از طالبان به عنوان خبرنگار فعالیت میکرد، اما پس از آمدن طالبان شغل که برای او عشق و آرزوی زندگیاش بود، از دست داد و زندگیاش مبدل به یک فضای نا امن شد. او میگوید، به خاطر فعالیتهای اجتماعی و فرهنگیاش بارها مورد تهدیدهای تلفنی و در فضای باز در مقابل چشم مردم را از طرف طالبان تجربه کرده است. به گفتهی حامیه، تحقیر شدن و تعقیب شدن توسط جنگجویان طالبان آرامش روح و روان او را ربوده است و زندگیاش عاری از امیدواری و در میان سر درگمی غوطه ور شده است.
حامیه که آروز داشت تحصیلاتاش را ادامه بدهد و در رشتهی مورد علاقهاش «خبرنگاری» فعالیتهای چشمگیری داشته باشد، اما او بهخاطر حاکمیت طالبان آرزوهایاش را قربانی و در دلش دفن کرده است.
بهگفتهی حامیه زنان افغانستان هویت اجتماعی و حقوق انسانی اش را به کلی تحت حاکمیت طالبان از دست داده است، زنان نمیتواند در فضای اجتماع بدون محرم شرعی (حضور مرد عضو از خانوادهاش) حضور پیدا کند. او میگوید، به عنوان یک انسان حق اعتراض و خواستهای انسانیاش را ندارد، مجبور است شبیه یک نامرئی در جامعه زندگی کند که ابرایش بزرگترین درد و نا امیدی را رقم زده است.
به قول حامیه او حالا در سر زمین غریب برای حفظ جسمی زندگی میکند که روحاش توسط سیاستهای سختگیرانهی طالبان متلاشی شده است و در میان گذشتهی که دیگر وجود ندارد و آیندهای که نامعلوم است، گیر مانده است.
حامیه از سکوت جهان در مقابل ظلمهای طالبان مایوس شده و او را درد بزرگ زنان افغانستان میداند، و گفت: زنانی جهان در حالی به استقبال جشن روز جهانی همبستگی زن میرود که زنان افغانستان، زیر بار سرکوب، تبعیض جنسیتی و فراموشی زندگی میکنند.
او هشتم مارچ را جشن نه، بلکه دردی میداند که هر زن افغانستانی تجربه میکند. همچنان برای حامیه، روز جهانی همبستگی زنان یاد آور سرکوب، فراموشی و تبعیض است.
حامیه صحبتهای اش را با این سوال ختم میکند: «آیا روزی خواهد رسید که جهان صدای ما را (زنان افغانستان ) بشنوند؟