فرهنگ هزاره، با پیشینهای غنی و ریشهدار، بخش مهمی از هویت قومی هزارهها در افغانستان و سایر مناطق محل سکونت آنان را تشکیل میدهد. این فرهنگ شامل زبان، رسوم و عنعنات، موسیقی سنتی، لباسهای محلی با گلدوزیهای خاص، صنایع دستی، افسانهها و ادبیات شفاهی میباشد. علمآموزی، مهماننوازی، تلاش برای عدالت و سختکوشی از ویژگیهای برجسته و جزء جدایی ناپذیر فرهنگ مردم هزاره است. بنابراین، فرهنگ هزارهها به تمام آن چیزی اطلاق میگردد که به زندگی آنان نمود میدهد، نه تنها برخی از مواردِ محدودی که در سالهای اخیر برجسته شده است.
Image: APP/IFD/ABB
در این میان، زنان هزاره نقش بیبدیلی در حفظ، پربار ساختن و انتقال فرهنگ هزارهها به نسلهای بعدی ایفا کردهاند. آنان از طریق هنرهای دستی مانند سوزندوزی، بافندگی، موسیقی، زبان، آداب و رسوم، و مشارکت در فعالیتهای اجتماعی بهعنوان حاملان و نگهبانان فرهنگ هزارگی شناخته میشوند.
هنر و صنایع دستی
زنان هزاره با مهارت در سوزندوزی، بافندگی و تولید لباسهای سنتی، نهتنها به اقتصاد خانواده کمک میکنند، بلکه الگوهای فرهنگی را نسل به نسل منتقل مینمایند. در هنر سوزندوزی، آنان با استفاده از نخهای رنگارنگ و طرحهای متنوع، لباسها و وسایل تزئینی را تزئین میکنند. این هنر نهتنها زیباییشناسی خاصی دارد، بلکه نشاندهنده هویت فرهنگی آنان است. محصولات سوزندوزیشده در جشنها، محافل خوشی، مراسم عروسی و بهعنوان تحفههای نامزدی و جهیزیه عروس مورد استفاده قرار میگیرند. انواع مختلفی از سوزندوزی مانند خامکدوزی، گرافدوزی دستمالدوزی، کلاهدوزی، یخندوزی و موارد دیگر در میان زنان هزاره رواج دارد.
در زمینه بافندگی، زنان هزاره در تولید قالین، گلیم، بَرَگ هزارگی و نمد مهارت زیادی دارند. این محصولات نهتنها در زندگی روزمره کاربرد دارند، بلکه بهعنوان نمادهای فرهنگی و هنری شناخته میشوند. بافندگی از گذشتههای دور تا به امروز، یکی از راههای تأمین معیشت و حفظ هویت فرهنگی در میان هزارهها بوده است.
زبان و ادبیات شفاهی
زنان هزاره نقش برجستهای در حفظ و انتقال زبان و ادبیات شفاهی این قوم ایفا کردهاند. از طریق روایت داستانها، افسانهها، لالاییها و اشعار عامیانه، آنان این میراث فرهنگی را به نسلهای بعدی منتقل میکنند. لالاییها، بهعنوان نخستین و سادهترین نمونههای ادبیات شفاهی، آیینهای از آرزوها، آمال و احساسات زنان هزاره هستند. این نغمهها نهتنها وسیلهای برای آرامکردن کودکان، بلکه ابزاری برای بیان احساسات، آرزوها، امیدها و انتقال فرهنگ به نسلهای آینده محسوب میشوند.
علاوه بر این، زنان هزاره در تولید و اجرای اشعار اعتراضی و انقلابی نیز نقش مهمی داشتهاند. این اشعار، که گاه توسط خود زنان و گاه توسط مردان خوانده میشدند، بیانگر اعتراض به نابرابریها و طرح خواستها و مطالبات زنان بوده و نقش مهمی در حفظ ادبیات هزارگی ایفا کردهاند.
موسیقی و آوازخوانی
موسیقی در فرهنگ هزارگی جایگاه ویژهای دارد و زنان در طول تاریخ نقش فعالی در این حوزه ایفا نمودهاند. آنان با سرودن و اجرای آوازهای سنتی، لالاییها و اشعار محلی، به حفظ و ترویج موسیقی هزارگی کمک میکنند. این موسیقیها اغلب در مراسمهای مختلف مانند عروسیها، جشنها و شبنشینیهای زنان اجرا میشوند و نقش مهمی در تقویت هویت فرهنگی دارند.
زنان هزاره با استفاده از سازهایی مانند دمبوره و دایره، احساسات و تجربیات خود را از طریق موسیقی بیان میکنند. در سالهای اخیر، زنان زیادی به موسیقی و نشر آهنگهای خود روی آوردهاند که نقش برجستهای در شکوفایی موسیقی هزارگی داشتهاند. برخی آهنگهای انتقادی در تاریخ از سوی زنان خوانده شده است که روحیه مبارزه علیه حاکمان ستمگر دوران را نشان میدهد.
غذاهای سنتی و محلی
فرهنگ غذایی هزارهها، بازتابی از تاریخ، جغرافیا و شیوههای معیشتی این قوم است. غذاهای سنتی هزارگی، با بهرهگیری از مواد اولیهای چون گندم و دیگر حبوبات، گوشت، لبنیات و سبزیجات محلی، نهتنها نیازهای تغذیهای را برآورده میسازند، بلکه حامل ارزشهای فرهنگی و اجتماعی نیز هستند. از جمله این غذاها میتوان به نانهای محلی مانند پنجهکش و چپاتی اشاره کرد. همچنین، غذاهای مانند قدید، کوچه(با ترکیبی از گوشت و گندم)، شوربا، نانتر دوغ(نان بوته) آش، آشک، اوگره، بولانی(پیرکی) و دیگر غذاهای متنوع که زنان هزاره، بهعنوان حافظان اصلی این میراث غذایی، نقش بیبدیلی در تهیه، آموزش و انتقال این غذاها به نسلهای بعدی ایفا کردهاند. از دوران کودکی، دختران در کنار مادران و مادربزرگان خود، فنون پخت غذاهای سنتی را میآموزند و این دانش را سینهبهسینه منتقل میکنند. در جوامع مهاجر نیز، زنان با برگزاری مراسمهای فرهنگی و آموزش غذاهای سنتی به فرزندان، به حفظ هویت فرهنگی در جوامع میزبان کمک میکنند.
مشارکت در برنامهها و مراسم فرهنگی
زنان هزاره با مشارکت فعال در عرصههای مختلف فرهنگی و مواردی که در بالا یاد گردید، نقش کلیدی در حفظ و ترویج فرهنگ هزارگی ایفا میکنند. این حضور مستمر و پررنگ، نهتنها به پویایی و تداوم رسوم فرهنگی کمک کرده، بلکه به تقویت هویت جمعی و انسجام اجتماعی جامعه هزاره نیز نقش داشته و دارد. در جوامع دیاسپورا، زنان هزاره با بهرهگیری از فرصتهای موجود، نقش مهمی در حفظ و ترویج فرهنگ هزارگی دارند. زنان از طریق برگزاری مراسمهای گوناگون و مشارکت در فعالیتهای اجتماعی، به حفظ هویت فرهنگی خویش، در جوامع میزبان کمک میکنند. برای مثال، در جشنهای گرامیداشت از روز فرهنگ هزاره در کشورهای مختلف، حضور و نقشآفرینی زنان هزاره چشمگیر است.
این همه در حالی از سوی زنان هزاره انجام شده و میشود که زنان هزاره در افغانستان با چالشها و تبعیضهای متعددی مواجه هستند. در جامعهای که ساختارهای مردسالارانه و تبعیضهای قومی و مذهبی وجود دارد، زنان هزاره با موانع بیشتری در مسیر تبارز و مشارکت فرهنگی و اجتماعی روبهرو هستند. این تبعیضها شامل محدودیتهای آموزشی، اقتصادی، کار، فعالیتهای هنری، ورزشی و اجتماعی میشود که تأثیر منفی بر نقشآفرینی آنان در بخشهای مختلف داشته و دارد. بهویژه در دوران حاکمیت طالبان، گزارشهای نهادهای بینالمللی، رسانهها و چشمدیدهای مردمی همگی از ادامه تبعیض و خشونت علیه هزارهها بویژه زنان این جامعه، در افغانستان خبر میدهند.
بسیار روشن است که اگر زمینههای بیشتر و به دور از تعصب برای زنان و دختران هزاره فراهم گردد، در زمینههای مختلف زندگی نقشآفرینیهای بزرگتری خواهند نمود و رسالت خویش در تقویت، حفظ و انتقال فرهنگ هزاره برای آیندگان را به نیکی به انجام خواهند رساند.
در دنیای متنوع فرهنگی، تجلیل از فرهنگهای مختلف نهتنها به معنای احترام به تنوع است، بلکه فرصتی برای معرفی هویتهای گوناگون به جهانیان فراهم میآورد. هزارهها، با برگزاری برنامههای فرهنگی، بهویژه با مشارکت فعال زنان، فرهنگ خود را به نمایش میگذارند. این اقدامات نهتنها به معرفی فرهنگ هزاره به دیگر اقوام کمک میکند، بلکه نشاندهندهی احترام آنان به فرهنگهای دیگر نیز هست. تجلیل از روز فرهنگ هزاره، نمادی از پذیرش تنوع فرهنگی و تأکید بر همزیستی مسالمتآمیز است. برگزاری منظم و باشکوه این روز، به حفظ و انتقال فرهنگ هزاره به نسلهای آینده کمک میکند و نقش زنان در این مسیر، بسیار برجسته و قابلتقدیر است.