شعر

جنگ و زن

7 میزان 1400

جنگ و زن

وقتی زنی در کنج خانه می‌گرید؛

ابتدا

گلدان‌ها یکی...

بیشتر بخوانید

عاشق میهن نبودیم و چنین آواره ایم

7 میزان 1400

دستِ ما هرگز نبود این‌جا نشستن‌های ما

می‌رویم و دست ما هم نیست رفتن‌های ما

خون بگیرید چشم و تن پیچد کفن اندر کفن

بیشتر بخوانید

ماییم لاله‌های زردی در این بوستان صلح

13 اسد 1400

صلح

ماییم لاله‌های زردی در این بوستان صلح

بارانی هم نباریده بر ما از آسمان صلح

بیشتر بخوانید

پای از خانه بیرون می گذارم ، روی ماین ها

17 سرطان 1399

غصه نخور گلم

وحشت نان شب من است

غم چای صبحم

دل‌هره نا...

بیشتر بخوانید

تا به کی بر دل مان سوزن و نشتر بزنیم؟

10 سرطان 1399

تیغ* بردار، بیا حادثه را سر بزنیم با تفنگ آمده، ما هم گپِ خنجر بزنیم این چه رسم است که او تیغ دو سر دارد و ما سخن از عاطفه و خواهر و دادر بزنیم؟ بیشتر بخوانید

ای کودک افغانستان

1 سرطان 1399

ای کودک که چنان ژرف در بازوان آفت زده ی روزگار خوابیده ای وجود تو فقط در امروز خلاصه می‌شود و در خانه ای که تو به دنیا ...

بیشتر بخوانید

کتاب رنگی

24 جوزا 1399

نویسنده: فرزانه سکندری

روبروی پنجره باز اتاق روی میز چهارکنج قهوه یی رنگ، نشسته بود و به گل های رنگارنگی که داخل گلدان ها جا خوش کرده بودند، خیره شده بود. گل هایی که برایش زیبایی نداشتند، چون با دیدن آنه...

بیشتر بخوانید

اشک هایم برای سوختنت آتش می گیرند.

22 جوزا 1399

اشک‌هایم برای سوختنت آتش می‌گیرند

هیچ قطره آبی گلویت را تر نخواهد کرد

...
بیشتر بخوانید

پرزدن ممنوع

27 ثور 1399

درنگ کن، که صدای تفنگ پشت در است

هنوز در وطنت دیو جنگ، پشت در است

به این جهان پر از درد و دا...

بیشتر بخوانید

«ز گهواره تا گور» در آتشیم

26 ثور 1399

برگرد کودکم

به جهانی که از آن آمده‌ای برگرد

این‌جا معطل نکن

بیشتر بخوانید